رمان فاخر رویای نیمه شب اثر حجت الاسلام مظفر سالاری از معدود آثار هنریست که در موضوع وحدت بین مسلمین با قلمی شیوا، شیرین و روان و با داستان پردازی بسیار عالی وارد شده است و منشاء تمام اختلافات را در بین فرق اسلامی بیان نموده است .
این اثر داستانی است عاشقانه با زمینهی مذهبی که یک حکایت عاشقانه از دلدادگی جوانی پاک سیرت از اهل سنت به دختری شیعه مذهب در یک بستر پاک و اخلاقی دارد که در راه وصال با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه است.
جذابیت قلم نویسنده به اندازهای است که مخاطب را دچار خود کرده و تا انتهای داستان همراه میسازد.
از ویژگی های خوب این رمان این است که مایه اصلی آن واقعی بوده و در جلد دوم کتاب شریف عبقری الحسان صفحه 192 نقل گردیده و نویسنده با پردازش آن، اثری فوق العاده را خلق نموده است. همین امر باعث گردیده تا خواننده با اطمینان قلبی و اعتماد به کتب معتبر اقدام به خوانش داستان نماید، که این تاثیر گذاری آن را دو چندان مینماید .
رویای نیمه شب، ترسیم شیوه معاشرت و همزیستی مسالمت آمیز مردمی است که معتقد به دو مکتب متفاوت میباشند، اما در زیر چتر مشترکات اعتقادی خود چون خدا، قبله، کتاب و پیامبر با صمیمیت و دوستی به مراوده بایکدیگر میپردازند. مردم این شهر اگرچه در بعضی از مؤلفه های اعتقادی با هم اختلاف دارند اما به خانه های یکدیگر میروند و مقدسات یکدیگر را محترم میشمارند؛ سر سفره یکدیگر مینشینند و یکدیگر را اگر چه از دو مذهب مختلف امین هم میدانند. آنها در این فضای مسالمت آمیز در مخاطراتی که توسط حکومتهای ناصبی و تکفیری برایشان به وجود می آورد به یاری هم میشتابند و در این بستر چون حق را ببینند و بشناسند به آن گرایش پیدا میکنند.
دو کارکتر اصلی این داستان عبارتند از هاشم نوه ابو نعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات در حله که سنی مذهب است و عاشق ریحانه ،دختر شخصیت دوم داستان یعنی ابو راجح حمامی که از شیعیان مخلص و دانای اهلبیت(علیهم السلام) است میشود؛ اما به خاطر اختلاف مذهب جرأت ابراز عشق خود را ندارد؛ او میداند به خاطر شکافی که مذهب بین او و معشوقه اش به وجود آورده است هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد و از دو طرف با مخالف مواجه خواهد شد.
در این بین حاکم حله که شخصی ناصبی است، سعی میکند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت در بین طوائف سنی و شیعه نسبت به یکدیگر، جایگاه خود را محکم نماید؛ اما سعه صدر مردم حله تا حد زیادی از این فتنه جلو گیری مینماید. تا آنکه در سیر دستگیری شیعیان نوبت به ابو راجح حمامی میرسد و بعد از اتفاقاتی که می افتد ابو راجح در یک قدمی مرگ نجات یافته اما به خاطر شدت جراحات امیدی به زنده ماند او نمیرود؛ در این زمان اصلی ترین اتفاق داستان یعنی تشرف ابو راجح حمامی به محضر امام زمان(عج) است رخ میدهد. تشرفی که باعث دگر گونی اعتقادی در حله شده و باعث میگردد تا مردم با دیدن کرامتی شگفت انگیز از امام غایب شیعیان به سمت مکتب تشیع گرایش پیدا نمایند.
بدیهی است که این اتفاق فقط در بستر زندگی مسالمت آمیز و در فضای به دور از جدل خواهد افتاد و الا در فضای متشنج و در زمانی که افراد به توهین به مقدسات و تکفیر یکدیگر روی آورده اند حتی اگر معجزه هم آورده شود بی اثر خواهد بود .
نویسنده با قلمی بلیغ و رسا که بر خواسته از روح هنر متعهد است به خوبی این نکته را ترسیم میکند که مسلمین با هر اعتقاد و مذهبی که باشند، حقیقتا نقش اصلی در تفرقه بین مذاهب ندارند و این حاکمان دنیا طلب هستند که به خاطر منافع خود دست به ایجاد شکاف و تفرقه در میان امت واحده اسلامی میزنند .
جزئیات بیشتر از این رمان . . .
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«پدر بزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران-بها که من طراحی کرده بودم و ساخته بودم اشاره کرد. خشوحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هر چند بعید می دیدم که مادرش زیربار قیمت آن برود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم.
• طراحی و ساخت این گوشواره، کار هاشم است. حرف ندارد!
مادر ریحانه گوشواره ها را گرفت و ورانداز کرد.
• قشنگند، ولی ما چیزی ارزان قیمت می خواهیم.
مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند.
• از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است.
در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا می خواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم.»
هاشم، جوانی سنی مذهب است که در کودکی پدرش را از دست داده و مادرش نیز وی را رها کرده، توسط پدربزرگش تربیت شده و اکنون به جوانی رعنا بدل شده، شخصیت محوری «رویای نیمه شب» است. او که در کارگاه و فروشگاه زرگری ابونعیم (پدربزرگ هاشم) فن زرگری فراگرفته و مشغول است، روزی به خواست و اصرار وی از کارگاه به فروشگاه آمده تا در امر فروش به پدربزرگش کمک نماید. «از چند پله سنگی پایین رفتم. فقط همین و در کمتر از یک ماه ماجرایی را از سرگذراندم که زندگیام را زیر و رو کرد.»
کتاب «رویای نیمه شب» که در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسیده است در بطن خود، حکایت تشرف ابوراجح حمامی به محضر نورانی امام زمان (عج) را شرح داده است. مظفر سالاری در این کتاب، مخاطب خود را غیر مستقیم با معارف شیعی همراه کرده و در آن کلاسِ امام زمان (عج) شناسی برپا نموده است.
مخاطب این کتاب علاوه بر اینکه یک داستان پرکشش عاشقانه را میخواند با یک قصه معارفی در دل داستان نیز روبرو است.
هاشم پس از اینکه ریحانه و مادرش از مغازه آنها خرید کردند سکههایی که از این دو گرفته بود را پیش خود نگه داشت. «سکه ها را در دست میفشردم. آن دو سکه شاید روزهایی را با او گذرانده بودند. باها لمسشان کرده بود. انگار هنوز گرمی دستهایش را در خود داشتند. سکهها قلبی داشتند که میتپید…»
در پارهای از نقاط داستان ما شاهدیم که نویسنده با پایبندی به نظریه افلاطون مبنی بر «هدف هنر باید تعالی بخشیدن به روح بشر باشد» توانسته به منظور تعالی بخشیدن به روح مخاطب نوجوان و جوان وی را با معارف اصیل و ناب شیعی آشنا کند.
در این کتاب پرده از چهره حکمای متعصب برداشته و بی عدالتی و ظلمی که بر شیعیان روا داشته شده را برای مخاطب به تصویر کشیده است. در بخشی که وزیر دربار مرجان صغیر به حمام ابوراجح (پدر ریحانه) آمده تا وی را متقاعد کند تا دست از مخالفت با حاکم بردارد، سیلی محکمی به صورت ابوراجح میزند. ابوراجح با بی باکی میگوید: «من گفتهام و باز میگویم که رفتار شما با شیعیان، بدتر از رفتاری است که با غیر مسلمانان و کافران دارید و میبینی که راست گفتهام!»
در ادامه و با جلو رفتن داستان، میبینیم که هاشم سعی میکند به بهانه های مختلف خود را به ابوراجح نزدیک کند و ابوراجح نیز از این فرصت برای جلب نمودن دل هاشم به باورهای شیعه استفاده میکند و با بیان جریان تشرف اسماعیل هرقلی به محضر امام زمان (عج)، ذهن وی را درگیر میکند تا جایی که هاشم میپرسد: «باورش سخت است! چطور ممکن است یک نفر صدها سال عمر کند و هنوز جوان باشد؟»
ابوراجح پاسخ میدهد: «مگر نمیدانی گه حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زندهاند؟ آیا در توان خداوند نیست که به انسان چنین عمر بلندی بدهد و او را جوان نگه دارد؟ مگر در بهشت همه برای همیشه، جوان و سالم نمیمانند؟ خدای بزرگ به هرکاری تواناست.»
در اثنای این داستان، دختر حاکم نیز به منظور جلوگیری از مجبور شدن به ازدواج با پسر وزیر، داستان ساختگی عشق خود به هاشم را پیش کشیده تا کمی از فشارها بر وی کاسته شود. این نقطه دیگری از داستان است که مخاطب را به مرحله جدیدی وارد میکند.
در یکی دیگر از مقاطع داستان شاهد گفتوگوی دوباره ابوراجح با هاشم هستیم که هاشم میگوید: «میدانید که تعداد مسلمانان غیر شیعه، بسیار بیشتر از شیعیان است. چرا شما از مذهب اکثریت پیروی نمیکنید تا یکی شویم و پراکنده نباشیم؟ اما ابوراجح با یک پاسخ روشن باز ذهن هاشم و شاید به نوعی خواننده کتاب را با این موضوع درگیر میکند: باید ببینیم حق با شیعه است یا با غیر شیعه. بیشتر بودن گروهی از گروه دیگر، دلیل برتری آنها نخواهد بود. اگر به تعداد است باید مسلمانان همگی مسیحی شوند چون تعداد مسیحیان از مسلمانان بیشتر است…»
در ادامه این داستان فراز و فرودهای گوناگونی پیش میآید که مخاطب را با خود همراه میکند و خواندن این کتاب به علاقمندان کتاب و آنهایی که در پی تجربیاتی تازه در عرصه رمان هستند توصیه میشود.
این رمان با استفاده از یک حکایت واقعی شکل گرفته و در کنار این قدرت تخیل نویسنده به کمک آمده تا با رمانی جذاب و زیبا روبرو شویم.
در این کتاب نحوه شخصیتپردازیها به گونهای است که خواننده خود را در جایگاه افراد درون داستان قرار خواهد داد. پندهای داستان، اتفافات، شجاعتهای شخصیت هاشم و … همه مواردی است که خواننده با آن همذاتپنداری نموده و سیر داستان را رها نخواهد کرد.
مظفر سالاری، نویسندۀ رمان که خود روحانی و معمم نیز هست در خصوص این کتاب می گوید: «من در رویای نیمه شب به کودکان و نوجوانان فکر می کنم. شاید بتوان گفت که این رمان، رمان خانواده است. من برای نگارش این رمان متوسل به حضرت ولی عصر(عج) شدم و از آن حضرت استمداد خواستم. از نکات جالب توجه در این کار این بود که پیش نویس و پاک نویس نداشتم و فقط برخی اصلاحات ویرایشی انجام گرفت.» رمان «رویای نیمه شب» اخیرا به زیر چاپ چهارم رفته است. این کتاب به قلم مظفر سالاری و توسط انتشارات کتابستان منتشر شده و پیشنهاد خوبی برای مخاطب جوان و نوجوان محسوب می شود.
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
سال نشر: 1395
شمارگان: 2000
چاپ جاری: 23
تعداد صفحات: 278
بازدیدها: 46