روش های تبلیغ دین و نیاز مردم

یکی از برنامه های دشمن این است که دین را در مقابل نیازهای طبیعی انسان قرار بدهد. می گوید اگر آزادی می خواهی، لذت می خواهی، ثروت می خواهی، زیبا طلبی و هنر می خواهی، از دین فاصله بگیر.مبلغین دینی باید مواظب باشند در این زمین، طراحی شده دشمن بازی نکنند.

اینگونه لذت ببر !

اساساً خداوند هر نیازی را درون انسان قرار داده است، راه تامین آنرا نیز نشان داده است. حتماً آن نیاز کاربرد دارد. باید استفاده گردد. اما اینکه کجا استفاده شود؟ عقل بشر چون علم کافی نسبت به جسم و روح انسان ندارد از تجویز نسخه چگونگی رفع نیازهای انسان درمانده است. لذا دین آمده تا بگوید اگر می خواهی از زندگی لذت ببری اینگونه لذت ببر. اگر می خواهی کاری کنی تا همه به تو توجه کنن به جای بد حجابی و تبرج ظاهری، استعدادهای انسانی خودت را متبلور کن و شکوفا ساز تا با علم و هنر و اخلاق و مهارتت همه به شگفت بیایند.

هنرما …

مقابله دینی با بد حجابی، ثروت اندوزی، بد اخلاقی، منفعت طلبی و … مقابله با اصل نیازهای انسان مثل نیاز به توجه، رزق و روزی، خشم و جلب منفعت نیست. بلکه مقابله با روش های غلط برای رفع این نیازهاست. لذا بهترین روش معرفی دینی به مردم، در راستای هم قرار دادن دین با نیازهای مردم است. هنر ما این است که وقتی مردم می خواهند شادی کنند بگوئیم دین هم موافق شادی توست با این برنامه، نه اینکه سبک زندگی مردم اینگونه باشد که هنگام فاتحه خوانی و عزاداری، دینداری کنند و به مسجد بیایند اما هنگام شادی و خوشی آنرا در سبک زندگی غربی جستجو کنند.

تنقلات مضر

راه ورود به قلب و عقل نسل امروز و تبیین نقش دین در زندگی او، بررسی نیازهای جسمی و روحی اوست باید دین را در جهت رفع نیازهای او معرفی کرد نه مانع رسیدن به نیازها. آنچه که شیطان می کوشد تا به هدف خود برسد دادن تنقلات مضر به به انسان گرسنه به جای غذاست. کار او تغییر ذائقه است. کم کم انسان در خدمت شیطان می داند نیاز به رفاه دارد ولی آنرا در دنیای موقتی و محدود صرفاً جستجو می کند ولو به خراب شدن رفاه بلند مدتش در آخرت.

زبان نسل امروز

هدف دین رساندن انسان به نیازهای عمیق انسانی و ملکوتی اوست. این دین زیبا خریدار دارد. دین که فلسفه دستوراتش چیزی جز ارضای نیازهای عمیق انسانی نیست در قرن 21 عقلانی ترین و پر حکمت ترین برنامه زندگی است. باید یادمان باشد هر نسلی زبان گفتارش به زبان منطقش، زبان پذیرشش با نسل قبل تفاوت می کند.

حجت السلام ایمان کسایی

بازدیدها: 6

روزه در گرما

قال امیرالمؤمنین (ع):

« حُبِّبَ إِلَيَّ الصَّوْمُ بِالصَّيْفِ وَ قِرَى الضَّيْفِ وَ الضَّرْبُ فِي‏ سبیل اللَّهِ بِالسَّيْفِ » من سه چیز را دوست دارم : 1- مهمانی دادن 2- شمشیر زدن درراه خدا  3- روزه گرفتن در تابستان(گرما)

شاید نکته این‌که امام علی (ع) می‌فرماید روزه در گرما را دوست دارم این باشد که شما وقتی کار سخت‌تری برای کسی انجام دهی ارزش آن خیلی بالاتر است ، شما وقتی 6 یا 7 ساعت روزه باشی ، خیلی کار شاقی انجام نداده‌ای ، اما وقتی 16 ساعت در هوای 50 درجه خوزستان ، برای رضای خدا  از خوردن و آشامیدن پرهیز می‌کنی اینجا عملت نزد خداوند متعال خیلی باارزش‌تر است در روایت هم داریم که با فضیلت‌ترین کارها سخت‌ترین آن‌هاست . همچنین 16 ساعت از گناه اجتناب می‌کنی که این‌یک تمرین  اثرگذار بر انسان است و می‌تواند به انسان در ترک گناه او در طول سال کمک فراوانی کند .

 

رسول خدا(ص) روزه  در گرما را جهاد می‌داند.

« الصَّوْمُ فِي الْحَرِّ جِهَاد »

و امام صادق(ع) آن را برترین جهاد معرفی می‌کند.

«اَفْضَلُ الْجِهَادِ الصوْمُ فِی الْحَر»

برای مؤمنان چه حلاوتی بالاتر از اینکه علاوه بر تمام ثمرات نیکویی که در ماه رمضان نصیبشان می‌گردد، اجر جهاد نیز به‌پای آنان نوشته شود. مؤمنانی که از عظمت و جایگاه والای جهاد نیز باخبرند می‌کوشند نام خود را به‌عنوان صائم مجاهد در پرونده کرام‌الکاتبین ثبت کنند. چه آنکه یکی از ابواب بهشت باب صائمین است و جهاد نیز بابی از ابواب جنت است. امیرالمؤمنین علی(ع) در فرمایشی هفت مورد را از علامات ایمان برمی‌شمرد که یکی از آن‌ها «الصیامُ فِی الْهَوَاجِر» – یعنی روزه در گرما- است و در کلامی دیگر در بیان صفت مؤمنان ازجمله نشانه‌های آن‌ها را «صوام الهواجر» – یعنی کسانی که در روزهای گرم زیاد روزه می‌گیرند- عنوان می‌کند که از جمله مواردی است که مؤمنان به آن شناخته می‌شوند.

 

امام صادق(ع) در کنار کعبه در پاسخ به خواست فردی که از امام طلب ارشاد کردند از قول پدر بزرگوارشان فرمودند:

«صُمْ یوْماً شَدِیدَ الْحَر لِلنشُورِ وَ صَل رَکعَتَینِ فِی سَوَادِ اللیلِ لِوَحْشَةِ الْقُبُورِ»

تقریباً به این معنا که در روزهای بسیار گرم روزه‌بگیر تا تشنگی روز نُشور و قیامت را به یادآوری و در سیاهی شب نماز بگزار تا وحشت تنهایی قبر در خاطرت مجسم شود. اگر کسی تشنگی ناچیز این دنیا را در مدت اندکی تحمل کند درک مختصری از عطش روز محشر خواهد یافت و این سبب می‌گردد تا راهکاری بیابد از آن تشنگی در امان باشد و با جستجو در کلمات دانایان به آن روز یعنی اهل‌بیت عصمت راهکارهای مناسبی می‌یابد و علم پیدا می‌کند چه گناهانی سبب تشنگی در محشر و چه اعمال حسنه‌ای سبب رفع آن خواهد شد. چنانچه به‌طور نمونه رسول خدا(ص) فرمود:

خوشا به حال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده‌اند. اینان در روز قیامت سیر می‌شوند و تشنگی و گرسنگی را درک نخواهند کرد (5)

شاید به همین دلایل است که امیرالمؤمنین(ع) که در عبادت و بندگی همتایی ندارد می‌فرماید من روزه در تابستان را دوست دارم و آن را در کنار پذیرایی از مهمان و صله‌رحم و جهاد درراه خدا قرار می‌دهد:

 

چراکه روزه در تابستان بخصوص در ماه رمضان، راه را برای سلوک هموارتر می‌کند. ازآنجایی‌که برای شیعیان و بلکه همه مسلمین کلام علی(ع) معیار و میزان است آنان نیز با عشق و علاقه بیشتری رمضان امسال را به آغوش می‌کشند، چراکه این رمضان محبوب حضرت مولاست و اگر هیچ پاداش و ثواب و امر دیگری هم نبود همین مطلب کافی است تا مناسک رمضان امسال را عاشقانه‌تر انجام دهند، چراکه بی‌شک امام زمانشان نیز همچون اجداد بزرگوارش روزه‌های امسال را بیشتر دوست دارد. ‌

حجت الاسلام روح الله عبایی

بازدیدها: 3

حلقه گمشده درکار فرهنگی

حجت الاسلام ایمان کسایی مسئول موسسه طلیعه داران ظهور : در یک بررسی کلی شاهد دو روش تبلیغی انبیا و اهل‌بیت(س) هستیم،کار تربیتی خاص و کار تبلیغی عمومی. هدف این سیره تبلیغی درنهایت تشکیل جامعه مؤمنانه است . یعنی دین به‌صورت فراگیر در زندگی مردم جاری و ساری بشود.لذا در مرحله اول اولیا خدا به تربیت کادر پرداخته و در مرحله دوم دین توسط این نیروهای خاص جهت عموم جامعه ترویج می‌گردد.

 

آیا صرف اجرای برنامه‌های بزرگ مصداق کار عمومی است؟

در تطبیق این دو روش اهل‌بیت با شیوه کاری معمول ما (فعالین فرهنگی) شاهد هستیم که ما نیز این دو کار را می‌کنیم.هم کار خصوصی و هم کار عمومی.روش کار خصوصی ما روشن است.گروه‌بندی اعضا،ارتباط چهره به چهره،ارتباط مستمر و… و روش کار عمومی ما برگزاری برنامه‌های پرجمعیت برای عموم مردم هست. حال سؤال اینجاست، چرا ما از کار فرهنگی عمومی به نتیجه دلخواه در سطح جامعه نمی‌رسیم؟ چرا کار عمومی را یک کار سطحی و غیرمستمر میدانیم؟آیا صرف اجرای برنامه‌های بزرگ مصداق کار عمومی است؟

 

کار فرهنگی فراگیر

در ابتدا پیشنهاد می‌کنم به‌جای واژه کار فرهنگی عمومی ، از واژه کار فرهنگی فراگیر استفاده کنیم. برای پاسخ به سؤال فوق نیاز به آسیب‌شناسی کار فراگیر خودمان داریم.به نظر  می‌رسد مهم‌ترین گمشده ما در کار فراگیر، سازمان‌دهی جامعه پیرامونمان است.چرا در کار خصوصی مخاطبین را در ذیل یک تشکیلات به گروه‌هایی تقسیم کرده و برای هر گروه مسئول می‌گذاریم ولی در کار فراگیر اصلاً توجهی به مخاطب نداریم.فکر می‌کنیم اوج تأثیرگذاری در کار فراگیر برگزاری یک برنامه باکیفیت مثل مراسمات مذهبی و … است درحالی‌که این نوع برنامه‌ها تازه شروع جذب مخاطب به دریافت معارف دینی است.اما برنامه ما برای شروع ارتباط با مخاطبین چیست؟

راه‌اندازی یک هیئت مذهبی !

به‌عنوان‌مثال می‌خواهیم یک هیئت مذهبی راه‌اندازی و مدیریت کنیم . به دو شکل می‌توانیم عمل کنیم.درروش اول برگزاری جلسه هیئت اصل بوده مخاطبین صرفاً هفته‌ای یک‌مرتبه در مراسم احتمالاً باکیفیت و خوب شرکت می‌کنند.اما نه مسئولین هیئت با اعضا ارتباطی دارند و نه بالعکس. اما درروش دوم سازمان و افراد محور هستند که به بهانه‌هایی مثل مراسم هیئت دورهم جمع می‌شوند.

مهم‌ترین عامل جذب افراد

امید به بقا درروش دوم بیشتر است ؛ چراکه مهم‌ترین عامل جذب افراد، ارتباط چهره به چهره با آنان است.به یاد طرح پزشک خانواده افتادم که مثلاً هر 1000 خانواده با یک پزشک مرتبط می‌باشند.این طرح در عین فراگیر بودن ، چهره به چهره و سازمان‌دهی شده نیز هست.

 

بازدیدها: 0

لطفاً شنگول و منگول نباشید!

بازدیدها: 7

اینستاگرام اسب تروآی مدرن !!! | رضا دلفی

خیلی از داستان‌های تاریخی فقط برای اطلاع و آگاهی بخشی ما نسبت به وقایع آن دوره بیان نمی‌شوند. بلکه برای درس گرفتن ما و جلوگیری از بروز یک خطای مجدد است که نقل می‌شوند. یکی از این داستان‌هایی که خیلی جذاب هم است و بارها، در واقعیت و در فیلم‌ها تکرار شده است. ماجرای اسب تروآ می‌باشد. (اشاره به داستان‌های اساطیر یونان و رم)

ماجرا بدین گونه است که، دشمن چون یارای مقابله رودررو را نداشته، با حیله‌ای (ساختن یک اسب چوبی ) در جمع خودی نفوذ کرده و در یک فرصت مناسب که همه در حال خوش‌گذرانی و رؤیاپردازی برای آینده خود و شاید هم مملکت خود بودند، نقشه خود را عملی کرده و …

اسب چوبی امروزی

در دنیای امروز دیگر نباید توقع یک اسب چوبی را داشته باشیم تا آن ماجرا، برای ما یادآوری شود  و در پی مقابله شویم. اسب تروآ امروزه، خودش را به شکل‌های دوست‌داشتنی و جذاب درمی‌آورد یا خود را برای ما یک ارزش می‌کند .اسب تروآی امروز ما تلگرام است، اسب تروآی امروز ما اینستاگرام است . و خدا می‌داند که اسب تروآ فردا خود را به چه شکلی درمی‌آورد.

دست پرورده فیس بوک

اینستاگرام در ابتدای آغاز خود یک برنامه به‌ظاهر اشتراک عکس بود. به‌مرورزمان خود را برای رضای خدا به‌روزرسانی کرده و قابلیت‌های دوست‌داشتنی‌تری مثل اشتراک فیلم به خود اضافه کرد.اما مسئله به همین‌جا ختم نمی‌شود، اینستاگرام که در حقیقت دست‌پرورده فیس‌بوک است خیلی زود متوجه شد که راه را درست آمده و می‌تواند کار ناتمام فیس‌بوک را به سرانجام برساند.

میهمان ناخوانده

بعد از اضافه کردن ویژگی‌های قبلی روزبه‌روز خودش را در دل ما بیش‌ازپیش جا کرد. به‌طوری‌که کمپین‌های خروج از فیس‌بوک و ورود به اینستاگرام  در کشور به راه افتاد. اینستاگرام اخیراً ویژگی جدیدی بانام استوری (Story) به خود اضافه کرده است. که در آن شما می‌توانید به‌صورت زنده برای دوستان خودتان فیلم ارسال کنید و شما هم از نظرات آن‌ها مطلع شوید. طبق معمولِ ما ایرانی‌ها که به میهمان‌نوازی معروف هستیم به این میهمان ناخوانده هم خوش‌آمد گفته و او را به گرمی وارد جمع‌های خود کردیم.

میهمانی های آن چنانی

او را در کنسرت‌ها بردیم تا آن دسته از کسانی که دغدغه این را داشتند که چون خیلی‌ها به دلیل هزینه بالای کنسرت‌ها  نمی‌توانند در این برنامه‌های به‌ظاهر فرهنگی حضورداشته باشند، بتوانند به‌صورت مجازی وزنده در کنسرت‌ها شرکت کنند.

او را وارد میهمانی‌های آن‌چنانی خود کردیم که کسانی که درگذشته با موانع اجتماعی برای وارد شدن به چنین جمع‌هایی مواجه می‌شدند خیلی راحت‌تر در خلوت خود در آنجا حضورداشته باشند. البته کنار هر استفاده‌ای، می‌شود استفاده درستی مانند پخش زنده سوختن پلاسکو، پخش زنده یک صحنه تصادف، پخش زنده یک درگیری و پخش زنده‌های دیگری … را داشته باشیم.

کلام آخر

حالا به نظر شما اینستاگرام با ایجاد این‌چنین ویژگی می‌خواهد به چه چیزی برسد. نظرات در این زمینه متفاوت است.یکی می‌گوید جهت ارتباط واقعی‌تر و بهتر بین مردم جامعه !!!، یکی می‌گوید برای جذب مخاطب بیشتر،  یکی هم می‌گوید برای راحت‌تر کردن هرزه گری و از بین بردن پرده حیا”  یکی هم می‌گوید ….

 

تابه‌حال به این فکر کردید چرا فیس‌بوک در کشور ما فیلتر است ولی اینستاگرام و واتس آپ نه؟!!  چرا چند سال قبل، با ورود رایتل و مکالمه تصویری آن برخورد شد، ولی برنامه‌های چند برابر بدتری مثل ایمو (imo) ، اسکایپ(skype) ، واتس آپ (whatsapp) همچنان در حال فعالیت هستند. یعنی مسئولین ما فریب اسب تروآی فیس‌بوک را خورده‌اند. یا هنوز در حال خوش‌گذرانی و رؤیاپردازی هستند؟!

نظر شما چیست با این میهمان ناخوانده باید چه‌کار کنیم؟ او را باید بدون هیچ قید و شرطی بپذیریم یا نه ؟؟؟

 

آیا می‌شود فقط با گفتن جمله ” باید فرهنگ استفاده آن در جامعه رواج پیدا کند” با او مقابله کرد. صرف گفتن این جمله چه‌کاری انجام می‌دهد؟ آیا از معضلاتی که این‌چنین ویژگی‌هایی با خود به همراه می‌آورد می‌توان جلوگیری کرد؟ تابه‌حال برای استفاده از تلگرام، واتس آپ، ایمو، اسکایپ، لاین، وایبر و کلی اسب تروآی دیگر که روزبه‌روز بیشتر و بیشتر می شوند فرهنگ سازی کرده ایم ؟

رضا دلفی

نظر شما در این زمینه چیست؟ نظر خود را در قسمت نظرات این صفحه برای ما ارسال کنید.

بازدیدها: 10

 پسابحرانِ گرد و خاک خوزستان | داوود مدرسیان

موجی به وسیله تلگرام و واتساپ، پِت پِتی کرد و خاموش گشت/تخلیه احساسات مردم در فضای مجازی خروجی عملی ندارد!

بعد از بحران شنبه بی تدبیری خوزستان و خاصاً شهرستان اهواز، موج احساسات مردم در فضای مجازی و نقد و انتقادات همه به این وضعیت با نگارش مطلب و انتشار عکس ها و ساختِ طنزهای متعدد به راه افتاد. امروز هم که جلسه مدیریت بحران به ریاست استاندار برگزار شد و وی مدعی است: «اطلاعاتش از همه اعضای جلسه بیشتر بود!» و برخی از مجیزگویانِ استاندار عزیز دهانشان وامانده و گریبان چاک نموده و سر به بیابان تافتند!

پسا برجام گرد و خاک

موجی که راه افتاد

موجی که راه افتاد با یک ترفندِ خبری از سوی صدا و سیمای استان با انتشار خبر دروغ فوت یک بازیکن 180 درجه تغییر کرد و کأنّه گرد و خاک خوابید! این موج ها که بوسیله فضای مجازی اعم از تلگرام و واتساپ به راه افتاد با همان تلگرام و واتساپ خوابید. هرچند هنوز هم کم و بیش اخبار و مطالبی هم دست به دست می شود.

هم قطاران کمی مقاومت کنید موج می خوابد!

اما به نظر می آید فضای مجازی با همه محاسن و خوبی هایش، باعث می شود تا آن انگیزه اصلی برای حل یک معضل با یک موج رسانه ای با برد کوتاه، به محاق رفته و احساسات تخلیه شده و باز روز از نو و روزی از نو! به تازگی مسئولین هم به این نکته پی بردند و به همدیگر می گویند: «هم قطاران کمی مقاومت کنید موج می خوابد!». فضای مجازی همانند یک فضای توهم و خلاءی است که سوخت مجازی دارد نه واقعی؛ هرچند در برخی مسائل فضای مجازی، حیاتِ یک نظام سیاسی را هم به خطر می اندازد اما یکی دیگر از کاربردهای فضای مجازی مدیریت اذهان است. به جای مدیریت واقعی بحران، فضای مجازی اذهان کنترل و هدایت می شود.

پسا برجام گرد و خاک

موج پِت پِتی

موجی پِت پِت کرد و همانند فیتیله چراغ های فانوس قدیمی خوابید اما هیچ جبرانی نشد. معضل گرد و خاک کماکان به قوت خود باقی است؛ تازه جمعه آتی قراراست بار دیگر برگردد! اما هزینه لغو پروازها برنمی گردد؛ هزینه تعطیلی مدارس بر نمی گردد؛ دانش آموز اهوازی همواره باید از دانش آموز اصفهانی و تهرانی عقب تر بماند و آموزش و پرورش استان همچنان در رده های 30 و 31 قرار بگیرد؛ معلم اهوازی همواره باید دغدغه اتمام کتاب ها را فشرده و بدون تمرین و بازخوانی دروس داشته باشد؛ دانشگاهها و سایر ادارات و … همین وضعیت را دارند. موج خوابید و ریه های مردم هم در آستانه خوابیدن قرار گرفتند!

 

تصمیم بی تصمیم

این درحالی است که هیچ تصمیمی برای به روز کردنِ تجهیزات برقی استان و اهواز گرفته نشد. هیچ تصمیمی برای خرید تجهیزاتی برای ایستگاههای برقی که در برابر گرد و خاک مقاوم باشند گرفته نشد. هیچ تصمیمی برای خرید ژنراتور جهت نصب در ایستگاههای پمپاژ آب که در مواقع قطع برق شهری بتوانند آب را پمپاژ کنند أخذ نشد. هیچ تصمیمی برای توبیخ و تنبیه مدیریت ناکارآمد بحران استان و عزل و جابجایی را شاهد نبوده ایم و قرار نیست حرکت خاص یا کار شاقی من بعد ببینیم. بلکه مهم ترین تصمیم این است که ما واقعاً شرمنده مردم شدیم و دولت در منظر مردم بی اعتماد شد و باید هر وقت گرد و خاکی آمد سریعتر تصمیم بگیریم و تعطیل کنیم و سعی کنیم سریع ایستگاههای برق را شست و شو دهیم و تصمیماتی سطحی از این دست!

خوزستان قلب تپنده

مردم و نخبگان هم که به این فضا عادت کرده و خو گرفته اند؛ یکی دو روزی موضوعی توانست آنها را سرگرم کند و چه خوب شد از بیکاری در آمدند! اما من همچنان عقیده دارم باید مردم را بیدار و نخبگان را به خط کرد. این خط بیداری باید امتداد پیدا کند… خوزستان قلب تپنده ایران است اما این قلب هم اکنون بیمار است. شاید به جراحی نیاز داشته باشد؛ عملِ بسته یا باز! اگر در این مسیر هوشیار باشیم و پای کار؛ می توانیم از سایر استان ها هم جلو بیافتیم؛ اما به شرطها و شروطها …

داوود مدرسیان

بازدیدها: 20

ما می مانیم و انقلابمان و آقایمان | اسماعیل معنوی

کاش راهی وجود داشت و می توانستیم برخی مناطق و استان های کشور را بطور کامل از زمین جدا می کردیم و می کوبیدیم وسط تهران!

اسماعیل معنوی نویسنده و فعال فرهنگی خوش ذوق و خوش بیان اهوازی که تا کنون با نوشتن مطالب فروانی، که معمولاً به زبان ظنز بیان میشوند. تلنگر ها و نکات زیادی را گوشزد کرده است.

اخیراً مطلبی را با عنوان “قرطی بازی ! ” منتشر کرده است. که در آن به مسئله اشاره مکیند که شاید حرف خیلی از ما باشد. او متن خود را با جمله زیر

[quote]

 کاش راهی وجود داشت و می توانستیم برخی مناطق و استان های کشور را بطور کامل از زمین جدا می کردیم و می کوبیدیم وسط تهران!

[/quote]

که بیان گر مرکز توجه بودن شهری همچون تهران در مشکلات و نادیده گرفتن خیلی از اتفاقات به مراتب سخت تر در شهرستانها توسط مسئولان کشور است . آغاز کرده است.

 

متن کامل اسماعیل معنوی:

قرطی بازی!

کاش راهی وجود داشت و می توانستیم برخی مناطق و استان های کشور را بطور کامل از زمین جدا می کردیم و می کوبیدیم وسط تهران!

اهل تهران که باشی همه نگرانت می شوند، به تو اهمیت می دهند، صدای چند تیر ضِدّهوایی کل کشور را به هم می ریزد اما هرشب که صدای رگبار گلوله را در اهواز می شنویم انگار نه انگار!

آرزو می کردم بجای سیستان و بلوچستان برای مدت کوتاهی خیابان ولیعصر را آب می گرفت!!

اهل جنوب که باشی وظیفه داری صبح ناشنا حداقل نیم کیلو ریزگرد میل کنی!

 

اهل شمال که باشی سرما بزند محصول پرتقالت را نابود کند باید خودت فکر چاره باشی…گفتم سرمازدگی و یادم آمد سرمای طاقت فرسای حلب و مردانِ مردی که پارسال در همین سرما به قلب دشمن زدند و شهرهای مظلوم نُبُل و الزهرا را آزاد کردند و چه لبخندی می زند شیخ مصطفای خلیلی در آن روزها… محمود مراداسکندری داوطلبانه راهی شد و سرانجامش بدانجا ختم شد که در بهشت شهدای اهواز کنار قبر عموی شهیدش که اتفاقا همنام هم بودند آرام گرفت! علی حسینی کاهکش، بچه خوشتیپ منطقه خوب اهواز بود ولی غیرتش اجازه نداد در خانه بنشیند و اخبار را دنبال کند.. زد به دل معرکه و آسمانی ها خریدارش شدند به بهای بهشت…

 

خلاصه اینکه ما حاضریم مُستعمره‌ی تهران شویم تا شاید آقایانِ کت و شلوارپوش و برخی شیوخ کت شلواری مسلَک، نیم نگاهی به ما بیاندازند… شاید دیگر بعد از گذشت حدود دوسال خسارات مردم سیل زده‌ی شوش و شوشتر پرداخت شود… شاید فکری به حال حاشیه شهر مشهد کنند… شاید جنوب کرمان سروسامان بگیرد!

 

تصور کنید در یکی از محلات تهران یک کلاس درس در طویله‌ی اَحشام برگزار می شد!! جماعت روشنفکرنما و غربگرای این روزها، چه معرکه ای که نمی گرفتند … چه توییت هایی که تِرِند نمی شد… چه نامه های سرگشاده ای که راهی خبرگزاری ها نمی شد… قطعا خیلی ها احساس شرمساری می کردند اما اینجا خبری از این “قِرطی بازی” ها نیست…

 

سرمان به کارمان گرم است، دود می خوریم با سالادِ ریزگرد! اما به وقتش که باشد انگشت فرو می کنیم در چشم استکبار! ما صاحبان حقیقی انقلابیم، “آقا” امید دلش به همین مردم در سیل مانده‌ی سیستان و بلوچستان است نه آن آقازاده ای که حکم جَلبَش را هم صادر کرده اند و آن اَخوی محترمِ فلان مسئول که چنبره زده بر بیت المالی که متعلق به مردمِ بی جاده و خیابانِ ساکن کوه های زاگرس است!

این مردم دردکشیده صاحب این انقلابند و آن حضرات غربگرای مرعوب که گردنشان را به پایه پرچم جناب مستطاب آمریکا دخیل بسته اند، برای مدتی آمده و قرار است همین روزها هم بروند… ما می مانیم و انقلابمان و آقایمان، همین.

بازدیدها: 2

ای کاش،کمی ذوق هنری داشتیم|حاشیه نویسی بر مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده

حجت الاسلام محمد پلوزاده مسئول مرکز هنری رسانه ای کوثر وابسته به مجموعه فرهنگی طلیعه داران ظهور، برای مراسم چهلمین روز شهادت شهیده حاجیه خانم مقامیان زاده حاشیه ای نوشته است که خواندن آن خالی از لطف نمی باشد.

 

متن کامل حاشیه نویسی حجت الاسلام پلو زاده بر مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده

بارون شدیدی میبارید، اون روز نتونستم برم بیرون از خونه، از دور با تلفن چند تا کار رو پیگیری کردم، با خودم گفتم بشینم یه پوستر برا شهدای طریق الحسین بزنم.
لپتابم رو روشن کردم، بعد صفحه کروم ، و بعد سرچِ (ببخشید جستجوی) تصویرِ چادر خاکی، خیلی گشتم، تقریبا هرچی چادر بود ،دیدم،…
اما اتفاقی که داشت میافتاد جالب بود، همینطور ایده پشت سر ایده بود که میومد تو ذهنم، خلاصه ، حدود 10 ایده خیلی مفهومی آماده شد ، اینجا بود، که با خودم گفتم، خب دیگه کارم درومد،،،،
از 12 ظهر تا 12 شب فقط برا نماز و غذا خوردن، از پای لپتاب بلند شدم، آخر شب خودم ، شاخ درآورده بودم، 6 تا پوستر زده بودم، (بقیه رو هم فردا تو مرکز با بچه ها طرح زدیم، با طرح های قبلی شدند 22 تا)، که ما با بچه ها تو مرکز کوثر یک ماه بود، دنبال همچین ایده هایی برای طراحی بودیم، اما همه اش تو یه صبح تا شب رزقمون شد،، الحمدلله
اینجاست ، که آدم متوجه میشه، که واقعا خود شهدا کمک کردند، … لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ….
اصلا وقت نداشتیم، آخه بنا بود یه مجموعه پوستر برای شهدای اربعین آماده بشه، که تو مراسمات چهلم این شهدا رونمایی بشن،
اما خب ،،، به طرز عجیبی همه مراسمات رو در نهایت غافلگیری، یه هفته جلوتر برگزار کردند، …

خب بلاخره شب مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده رسید ، نمایشگاه پوستر رو تو ورودی مسجد ولایت برپا کردیم، الحمدلله مراسم خیلی پر شور برگزار شد، تعریف از خود نباشه، ولی خب جذابیت این پوستر ها بعضی از مدعوین رو مجبور میکرد که کمی دیرتر به صحن مسجد برن، و این پوسترها رو نگاه کنند

گالری مراسم اربعین

وقتی حاج آقای امینی (امام جمعه مسجد سلیمان) ایستاد و تمام پوستر ها رو نگاه کردن، برام خیلی جالب بود، که یه امام جمعه به کارهای هنری (که حاصل تلاش یک ماهه بچه های مرکز کوثر بود) احترام میذاره، وقت میذاره، و اونها رو نگاه میکنه …


اما بعضی از مسئولینِ حاضر در مراسم، فقط از کنار اون تابلوها رد میشدن، ای کاش ، در مسئولین اهواز هم یه مقداری ذوق هنری بود، من نمیدونم تا کی قراره ما اینقدر از دستورات رهبری عقب باشیم، که حضرت آقا چند سالی است بر ضرورت کار هنری در جبهه انقلابی تاکید دارند …
انشاءالله که مسئولین بیدار بشن، و این بار رو از رو زمین بردارند.
بیخشد طولانی شد، آخرشم درد و دل بود،
راستی اگر خواستید این مجموعه پوستر رو شما هم داشته باشید، یا جایی اون رو به نمایش بذارید، میتونید از همین سایت دانلود کنید.لینک مجموعه پوستر شهدای طریق الحسین
یاعلی
۱۳۹۵/۱۰/۱۳

[image_slider]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/01.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/01.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/02.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/02.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/03.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/03.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/04.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/04.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/05.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/05.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/06.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/06.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[image_items link=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/07.jpg” source=”http://dl.taliedaran.ir/kosar/shohaday-rezvan/galeri-shahid/07.jpg”] نمایشگاه مراسم چهلم شهیده مقامیان زاده[/image_items]
[/image_slider]

قابل ذکر است که نمایشگاه این مجموعه پوستر از دوشنبه 13 دی ما الی پنج شنبه 16 دی ماه در سالن مجموعه طلیعه داران ظهور واقع در خیابان امام شرقی دایر می باشد.

بازدیدها: 7

نماهنگ زیبای خدا با ماست

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه ۱۳۹۵/۰۶/۲۸ نماهنگ «خدا با ماست» را منتشر می‌کند.

*حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: موسی به قوم خودش گفت که: «اِسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا»(۱)؛ «فَلَمَّا تَرَٰءَا ٱلْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»(۲) وقتی که [قوم موسی] داشتند میرفتند، از دور، مجموعه‌ی فرعونی هم دیده شدند که دارند می‌آیند [به سمت اینها]، اصحاب موسی (علیه‌السلام) گفتند «إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»، ما گیر افتادیم؛ «قَالَ کَلَّآ»(۳) حضرت موسی فرمود ابدا، «کَلّآ»؛ «کَلَّآ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَیَهْدِینِ»(۴) او هدایت میکند، میگوید چه‌کار کنید، کجا بروید. من به شما عرض بکنم «إِنَّ مَعِىَ رَبِّى»، بدانید خدا با ما است؛ اگر ما خودمان، انگیزه‌مان، ایمان و عزم راسخمان را حفظ کنیم، عقلمان را به کار بیندازیم، تدبیر درست بکنیم، ما بر تمام این ترفندهایی که دشمنان از جبهه‌های مختلف و از جهت‌های مختلف به کار میبرند و حملاتی که میکنند -که بعضی خیال میکنند ما محاصره شدیم-، بر همه‌ی اینها فایق خواهیم شد و همه را ان‌شاءالله به خاک خواهیم نشاند.
۱) بخشی از آیه‌ی ۱۲۸ سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف
۲) آیه‌ی ۶۱ سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا
۳) بخشی از آیه‌ی ۶۲ سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا
۴) همان

 

نماهنگ: نماهنگ | خدا با ماست

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

بازدیدها: 4

طرح خادمیاران آستان قدس رضوی

در دوره جدید و پس از انتصاب تولیت آستان قدس رضوی، موضوع توسعه خدمت مد نظر قرار گرفته و ترویج مبانی فکری و سیره عملی حضرت رضا علیه السلام و بهره مندی زائران و مجاوران آن حضرت – به ویژه مستمندان و مستضعفان- از فرصت زیارت و رفع استضعاف و توانمندسازی آن ها سرلوحه کار قرار داده شده است.

لذا از تمامی مشتاقان و آرزومندان، خدمت به بارگاه نورانی حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و زائران آن حضرت را که دارای شرایط عمومی و اختصاصی عضویت در این طرح خادمیاران رضوی هستند دعوت می کند.

 

متن فراخوان

خدمت به بارگاه نورانی حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و زائران آن حضرت آرزوی خیل عظیمی از عاشقان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت بوده و هرساله تعداد زیادی از درخواست های هم میهنان عزیز در موضوع تشرف به توفیق خادمی آن حضرت به آستان قدس رضوی واصل می گردد.
در دوره جدید و پس از انتصاب تولیت آستان قدس رضوی و خصوصاً نظر به مفاد حکم انتصاب ایشان از سوی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (حفظه الله) موضوع توسعه خدمت مد نظر قرار گرفته و ترویج مبانی فکری و سیره عملی حضرت رضا علیه السلام و بهره مندی زائران و مجاوران آن حضرت – به ویژه مستمندان و مستضعفان- از فرصت زیارت و رفع استضعاف و توانمندسازی آن ها سرلوحه کار قرار داده شده است. بر این اساس شرایطی فراهم شده که عموم علاقه مندان و آرزومندان واجد شرایط خدمت به بارگاه منور رضوی بتوانند توفیق خدمت به آن حضرت را از مسیر خدمت به محرومان و مستمندان شهر و دیار خود و یا ارائه خدمت و همکاری تخصصی با مجموعه ها و موسسات آستان قدس رضوی بیابند.
البته پیش بینی بر این است که این عزیزان ـ که در این طرح تحت عنوان «خادمیار» نامگذاری شده اند ـ پس از گذران دوره اولیه خدمت به مستمندان و محرومان و یا همکاری تخصصی (بر اساس مفاد آیین نامه و دستورالعمل های آن) بتوانند از توفیق خدمت به زائران بارگاه رضوی ـ خدمت مستقیم در شهر مقدس مشهد و حرم مطهرـ نیز برخوردار گردند که نحوه انجام خدمت و همچنین بهره مندی از سایر امتیازات معنوی مانند حضور در مراسمات معنوی مختلف از جمله مراسم شستشوی حرم مطهر، برخورداری از دعوت نامه های مهمانسرای حرم، به اطلاع این عزیزان خواهد رسید.

شرایط عمومی ثبت نام

لذا از تمامی مشتاقان و آرزومندانی که دارای شرایط عمومی و اختصاصی عضویت در این طرح هستند دعوت می شود درخواست اولیه خود را با تکمیل فرم ثبت نام به صورت دقیق اعلام نموده تا پس از بررسی و احراز شرایط اولیه، مراتب جهت ادامه کار صورت پذیرد.
شرایط عمومی عضویت در این طرح به شرح ذیل می باشد:
الف)حداقل سن 20 سال تمام (کارت پایان خدمت یا معافیت تحصیلی برای مشمولین خدمت نظام وظیفه الزامی است)
ب) برخورداری از توانمندی لازم جهت ارائه خدمت
ج) اشتهار به تدّین ، خوشنامی و اخلاق مداری
د) التزام به ولایت فقیه و ارزش های انقلاب اسلامی
ه) پایبند و متعهد به کلیه ضوابط، مقررات و شئونات آستان قدس رضوی

 

طرح خادمیاران رضوی

 

بازدیدها: 10

روایتی متفاوت از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در جمع فعالان فرهنگی اهواز

چند روز پیش بود که خبر سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در جمع فعالان فرهنگی شهر اهواز، را در سایت منشتر کردیم (لینک خبر اصلی) ، اما بد نیست که گزارش این سخنرانی را به روایتی دیگر مطالعه نمایید.

 

یکی از برنامه های جانبی، در این دیدار پیش سخنرانی چند نفر قبل از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان بود . آقای اسماعیل معنوی که یکی از این افراد بود ، حاشیه ای زیبا از نحوه تنظیم متن سخنرانی خود و اتفاقات بعد از آن را با متنی زیبا بیان کرده است .

 

روایت متفاوت این برنامه از نگاه آقای معنوی

مدتیست کمتر موبایلم را جواب میدهم. موبایل باید در اختیار من باشد نه اینکه من عبدالموبایل!

درینگ درینگ درینگ…
-سلام ایمان عزیز
-سلام اسماعیل
-جانم
-فردا جلسه فعالان فرهنگی اهوازه با استاد پناهیان، چند نفر قراره ابتدای جلسه صحبت کنن، گفتیم یکیشم تو باشی برای تنوع
-برای تنوع؟!!

خب اصل قضیه خیلی خوب و مبارک بود، جمع شدن بچه های “فرهنگی کار” دور همدیگه به هر بهانه ای که باشد مبارک است چه رسد به اینکه استادشیرین سخنی چون حاج اقای پناهیان هم حضور داشته باشد.

چند وقتی بود روی موضوع “محبت بین نیروهای انقلابی” فکر می کردم و قرار بود تبدیل به یک مطلب پخته بشه برای ارائه و الان دقیقا در مرحله آبکش بود! همونطوری مطلب رو از روی اجاق برداشتم و شروع کردم کم و زیاد کردن…

با یکی از دوستان که البته حقشه بهش بگم استاد هم مشورت کردم. چند نکته خیلی زیبا بهم گفت که یادداشت برداری کردم.

شب در حالیکه محمدحسن با سرعت ششصد کیلومتر توی خونه می دوید و توپ های با اندازه های مختلفش رو به سمت من پرت می کرد به صحبت های فردایم فکر می کردم! با این تمرکز برای دبستانی ها نمی شد صحبت کرد چه رسد به مسئولان مجموعه های فرهنگی اهواز آنهم در حضور استاد پناهیان!

قرارشد خودم را به خواب بزنم تا محمدحسن هم بخوابد و بعد من بیدار بمانم و از سکوت شب استفاده کنم، البته در دلم دلهره داشتم که نکند یهو واقعا بخواب برم تا صبح! (قبلا سابقه داشته)

خلاصه اینکه شب بعد از اینکه چند متن کوتاه در کانالم گذاشتم، دست به کار که نه، بلکه دست به قلم شدم. گفتنی ها زیاد بود اما سعی کردم چند نکته مهم و اساسی را اماده کنم.

صبح به محل برگزاری جلسه رفتم. درب ورودی هفت هشت نفر از دوستان رو دیدم که هر کدوم دو سه تا ماچ از ما گرفتند و بعد اونی که درب سالن نشسته بود و اسامی رو یادداشت می کرد ازم پرسید “اقای معنوی، شما فامیلتون چیه”؟

شیرکاکائو و کیک هم روی میز گذاشته بودن. بر نداشتم! با این پیراهن رنگ روشن و کت قهوه ای اصلا نمیشد ریسک کرد!

گفته بودند که بیش از صد نفر دعوت هستن. توی سالن نهایتا بیست نفر حضور داشتن، با خودم گفتم اگه این جبهه فرهنگی انقلابه که وای به حال انقلاب…! اما اندک اندک جمع مستان می رسیدند و بعد از یک ربع تقریبا سالن پر شد.

قاری شروع به قرائت زیبایش کرد. توجه عکاس ها به درب سالن جلب شد، حضرت استاد پناهیان که قلبا او را “حضرت استاد” می دانم آمدند، با همان لبخند و متانت همیشگی …

پناهیان امروز در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی حکم حاج احمد متوسلیان لشگر 27 را دارد. با همان درجه تاثیرگزاری… اما آرزوی اسارتش را بر دل منورالفکرها و گوساله های تسبیح به دست سامری زمان خواهیم گذاشت!

با خودم مطالب صحبتم را مرور کردم. میزبان مکان جلسه که خودش فرهنگی کار پر حرارتی هم هست پشت تریبون رفت و خیرمقدم گفت.

مجری برای برای دعوت از پیش سخنرانان میکروفونش را بدست گرفت، دوست داشتم نفر آخر باشم تا صحبت هایم بیشتر در ذهن استاد پناهیان بماند و در سخنرانی اش به آنها بپردازد اما با غیبت سخنرانان اول و دوم اوضاع متحول شد…

آقای مهندس اسماعیل معنوی بفرمایید پشت تریبون…

خدا لعنتش نکنه اونرو که به اینا گفته من مهندسم. آخه من که دوم دبیرستان علی رغم اینکه در رشته ریاضی شاگرد ممتاز بودم اما بخاطر علاقه به دنیای ادبیات و هنر و علوم عقلی تغییر رشته دادم چه علاقه ای می تونم به “مهندس” خطاب شدن داشته باشم؟!

شروع کردم. حضرت استاد تقریبا روبروی من در ردیف جلو نشسته بود و حدود 3متر فاصله بین مان بود. دقیق گوش می کرد. به چشم هایم نگاه می کرد و گاهی سر تکان می داد… این توجه زیادی واقعا کار را برای ادامه صحبت سخت می کرد!

 

طلیعه بحث را با افضل الاعمال انتظارالفرج شروع کردم. از فرماندهی گفتم که قرار است نبرد نهایی را راهبری کند. از لشگری گفتم که باید منسجم شوند و جبهه شوند! از سربازانی که شبیه به همدیگر نیستند اما هم جهت و در یک راستا تحت فرمان فرمانده باید باشند.. از کیمیای “محبت” که هم افزایی نیروهای انقلاب را چندبرابر می کند و حکم غضروف بین استخوان های خشک و دارای “اختلاف سلیقه” را دارد… از بی برنامگی گفتم و اینکه اگر برنامه هم داشته باشیم ارزیابی نداریم، اگر ارزیابی داشته باشیم ارزیابی از خروجی ها نداریم، اگر ارزیابی از خروجی ها داشته باشیم قطعا ارزیابی “تاثیرگزاری” نداریم…

“ما خیلی ضمخت هستیم” بحثم در مورد لزوم بهره گیری از هنر رو با این جمله آغاز کردم. از لزوم گسترش دایره مخاطبین به “غیرمذهبی ها” گفتم که سر تکان دادن استاد پناهیان را در پی داشت.  و گفتم و گفتم تا کاغذ بدستم دادند “وقت شما تمام شده” لبخند زدم و گفتم “نیمی از وقت نفر بعد را به من داده اند” که فک کنم مسئول برنامه سکته اول و دوم را یکجا زد!

حاج اقای مددی و مهندس فلسفی، نفرات دوم و سوم هم پشت تریبون رفتند که به مراتب صحبت های بهتر و پرمغزتری از من داشتند.

نوبت به اصل جلسه و سخنرانی استادپناهیان رسید. مشتاق بودیم.

ستون وسط سالن جلوی دیدم را گرفته بود. جابه جا شدم تا استاد را بهتر ببینم. کلا این ستون ها و استوانه های ساختگی انقلاب هم گاهی جلوی چشم مان را می گیرند و نمی گذارند چهره حقیقت را ببینیم، بگذریم.

آرام شروع کرد اما معلوم بود توپخانه اش روشن است!

از اهواز گفت و اینکه من از بیرون به شما نگاه میکنم، نقاط قوتتان را می بینم و ضعف هایتان را…

در ادامه مثالها و جملاتی گفت که حضار لبخند زدند، با حرف های پناهیان هیچ وقت نباید خندید، چون یهو آخر بحث می بینی که اشکت در اومده از ناراحتی و گاهی هم از خجالت و اینکه می بینی به خودت خندیدیه و خودت مصداق اون مثالی! وصف نشدیه باید درکش کنی!

از استعدادهای بالا در اهواز گفت… از لزوم راه اندازی تشکیلات گفت و از روحیه فوق العاده تشکیلات ساز ایت الله جزایری… نقدهای متعددی به حوزویان وارد کرد؛ که اگر نبود “پناهیان” بودنش احتمالا حالا اینجا نبود!

از لزوم گسترش دایره مخاطبین، گسترش ادبیات، گسترش شیوه های کار، گسترش منطقه جغرافیایی عملیات و گسترش حجم کار گفت…
همه را تگان داد آنجایی که گفت: من انتظار داشتم الان شما بیایید و گزارش کارهایتان برای یمن و مصر و بحرین و عراق و سوریه را بدهید!

و تیر خلاص را به من آن زمان زد که فرمود: اگر شما برای کار فرهنگی در بحرین و یمن و عراق و… در اهواز اتاق فکر تشکیل ندهید، هیچ کجای دیگر تشکیل نخواهد شد…!

برای من که عاشق کارهای بزرگم این شاه بیت سخن های حکمت آموز رییس حوزه علمیه دارلحکمه بود!

جلسه تمام شد. با قلبی آرام و ضمیری امیدوار و البته مخی داغ سالن را ترک کردم و مسافت طولانی تا منزل را پیاده و در چهل دقیقه طی کردم… رسیدم منزل. یه چیزی محکم به طرف صورتم پرت شد! محمدحسن بود، با همان توپ های بنفش و زرد…

منبع : پایگاه اطلاع رسانی روضه نیوز

بازدیدها: 13

انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه

عدم آگاهی از وضع مطلوب و ایده‌آل سبب می‌شود که توانایی درک و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از درک ما از اوضاع زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به فهم آن وضع مطلوب است.

انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» می نویسد:

 

عنصر دو انتظار…

عنصر دوم انتظار، آگاهی از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردارد نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی خبریم، خرابیم و بی خیال.

عنصر دوم انتظار، آگاهی از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده آلی که بی خبری ما از آن سبب می شود که توانایی درک و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از درک ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب شناسی وضع موجود، وابسته به فهم آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می توانیم وضع موجود خود را ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه ها می آموزیم، دل خوش کنیم و خود را با مقیاس های ناقص و غیر انسانی بلاد کفر، اندازه گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و ناپسند برخی نخبگان فرنگ باور مملکت ماست.

انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه

اگر ما در دوران حاکمیت حضرت زندگی می کردیم

بعضی وقت ها کسی که آگاهی و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با آگاهی از ویژگی های جامعه مهدوی است که می توان از وضعیت غیبت (وضعیت موجود) نالان بود و برای ظهور بی قراری کرد وگرنه کسی که به زندگی در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک زندگی عالی غافل شود، دیگر نمی تواند منتظر وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی های حیات فردی و اجتماعی خود را می پذیرد و آنها را اجتناب ناپذیر تلقی می کند.

خبر یافتن از جامعه مهدوی راه های اندیشیدن را برای دانشمندان باز می کند و افق های تازه ای پیش روی تفکر انسان درباره حیات می گشاید. اگر در روایات نورانی ما، برکت وجود نازنین حضرت در دوران غیبت به خورشید پشت ابر تشبیه شده است، شاید بخشی از این برکات ناظر به همین آگاهی یافتن از حکومت حضرت باشد.

اگر ما در دوران حاکمیت حضرت زندگی می کردیم، حقایق مانند روز برای ما روشن بودند. اما اکنون که در دوران غیبت هستیم، می توانیم با آگاهی یافتن از آن دوران و تأمل در ویژگی های آن، مانند نوری که از خورشید پشت ابر ساطع می گردد، راه خود را روشن کنیم.

انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه

انتظار عالمانه و عاشقانه

غیبت آن حضرت خود به خود ما را از یک سلسله نعمات محروم کرده است، ما دیگر نباید با غیبتِ «آگاهی از فرج» خود را بیش از این محروم سازیم. در غیبتِ آگاهی از دوران حکومت ولی خداست که اندیشه ها منحرف شده و گرفتار توّهمات بیجا و تئوری های غلط می شوند. البته در آخرالزمان بطلان این تئوری ها یکی پس از دیگری آشکار می شوند. اگر دانشمندان منصف و بی غرض جهان، تنها به تصور جامعه مهدوی بپردازند، آن را تصدیق خواهند کرد و به این ترتیب مقدمات اعتقادی آن را هم خواهند پذیرفت.

هرچه این تصور و آگاهی از وضعیت مطلوب شفاف تر و با تکیه برعقل و وحی، مبسوط تر شود، انتظار فرج عالمانه تر و عاشقانه تر خواهد شد. این تبیین ویژگی های دوران حکومت حضرت، کاری است که باید در مجامع و مراکز علمی، چه حوزوی و چه دانشگاهی صورت بگیرد.

این اتفاق که واقعیت جامعه مهدوی و حاکمیت ولی خدا می تواند بطلان تئوری های غلط برای اداره حیات بشر را اثبات کند در انقلاب اسلامی و نظام مقدس ما تا حدودی تجربه شده است.

دستگاه تبلیغی استکبار

وقتی «نمی شود» ها و «امکان ندارد» های علوم تجربی در جریان رخدادهای انقلاب اسلامی ایران رنگ می بازند و پیروزی های این ملت ولایی، یکی پس از دیگری موهوم بودن تفکرات غیر الهی را به اثبات می رسانند، طبیعی است که این وضعیت به همبن ترتیب همین آثار را در مقیاس بزرگ تر به دنبال داشته باشد و اندیشمندان را به بازنگری در تئوری های خود وادار نماید. البته اگر دستگاه تبلیغی استکبار و نفسانیات انسان های بیمار بگذارد.

منبع:حلقه وصل

بازدیدها: 5

مکتب شیعه مکتب عمل است نه مکتب انسان‌های تنبل

[quote]رحیم‌پور ازغدی گفت: مکتب شیعه مکتب عمل است نه مکتب احمق‌هایی مانند خوارج که به کوچک‌ترین بهانه‌ای انسان را کافر می‌خوانند و نه مکتب انسان‌های تنبل، بلکه مکتب شیعه به عمل اهمیت می‌دهد.[/quote]

 

استاد حسن رحیم‌پور ازغدی در نشست ویژه طلاب و خانواده‌های جامعه المصطفی با بیان اینکه مهاجرت برای خدا و در راه حق، جهاد کبیر است، گفت: شما طلاب جامعه المصطفی به جهادی فرهنگی و علمی دست زده و از سرزمین‌های خود هجرت کرده‌اید که مصداق جهاد کبیر است.

 

وی بیان کرد: درست است که جدا شدن از سرزمین مادری و خانواده و هجرت به سرزمینی دیگر با فرهنگی متفاوت، کار راحتی نیست ولی بدانید ارزش مهاجرت در راه حق به همین سختی‌ها و مشکلات است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه شما مهاجر الی الله هستید چراکه برای علم مهاجرت کرده‌اید گفت: برای اینکه به ارزش کار خود پی ببرید خود را جای کسانی بگذارید که رسول خدا(ص) به آنها مأموریت داد تا در نقاط دور دست به تعلیم و تبلیغ بپردازند و رسولان فرهنگی پیامبر بودند و با مشکلات بسیاری رو به رو شده و گاهی در این مسیر کشته می‌شدند.

وی ابراز داشت: بسیاری از اجداد ما می‌خواستند دست به جهاد علمی بزنند ولی امروز ما در دوره‌ای قرار گرفته‌ایم که پس از دوران سکوت و انحطاط، فضا باز شده و دین اسلام مخاطبان فراوانی پیدا کرده است.

رحیم‌پور ازغدی عنوان کرد: به برکت رسانه‌های امروزی، هیچ دوره‌ای مانند امروز، شیعه و اسلام شنونده و مخاطب نداشته است.

وی با بیان اینکه امروز اسلام مسئله اول جهان شده است، گفت: انقلاب اسلامی ایران منشأ و آغازگر نهضت‌های اسلامی منطقه بوده است و بسیاری از نهضت‌های منطقه و جهان از این انقلاب تقلید می‌کنند.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: زمانی فقط در ایران پرچم آمریکا آتش کشیده می‌شد ولی امروز در تمامی دنیا این پرچم را آتش می‌زنند و حتی در خود آمریکا پرچم کشورشان را آتش زدند.

وی با اشاره به اینکه اسلام مرکز سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده قرن آینده است گفت: امروز در همه جای دنیا صحبت از اسلام چه مثبت و چه منفی است و باقی مسلمانان نیز از پیروان اهل‌بیت(ع) یاد گرفته و سیاسی شده‌اند.

رحیم‌پور ازغدی بیان کرد: حتی وهابیت که شعار بزرگش تفکیک دین از سیاست است، انقلابی شده و دقیقاً ادبیات نیروهای انقلابی شیعه را تکرار می‌کند و آنها نیز مجاهد و شهادت طلب شده و ادای آن را درمی‌آورند.

وی گفت: 40 سال پیش اصلاً خبری از اسلام نبود و پیش‌بینی می‌کردند که تا 40 سال آینده اصلاً متدینی باقی نمی‌ماند، ولی امروز علناً بنیان دین در تمام جهان چه اسلامی و غیر اسلامی موج می‌زند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: انقلاب اسلامی ایران بسیاری از تحولات در جهان را تغییر داده است و حتی انتخابات آمریکا نیز غیرمستقیم تحت امواج انقلاب اسلامی قرار گرفته است و اگر انقلاب نبود وضعیت انتخابات آمریکا به این صورت پیش نمی‌رفت.

وی با اشاره به اینکه کار شما در این شرایط کنونی بسیار سخت و تاریخی است گفت: جهان در یک پیچ تاریخی قرار دارد و ما در مرکز این پیچ وارد کارهای علمی شده‌ایم و تمام فعالیت‌های ما ضبط‌شده و تأثیر بسیاری بر جهان خواهد گذاشت.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: پیچ‌های تاریخی مقاطعی هستند که کوچک‌ترین فعالیت‌ها بازتاب داشته و دیده می‌شود مانند صدر اسلام که یک پیچ تاریخی بود و شاهدیم که تصمیمات و گفته‌های یک صحابه، یک مذهب جدید را شکل می‌داد.

وی گفت: امروز جمعیت مسلمانان بسیار گسترده شده است و در بین مسلمانان نیز شیعیان بیشترین رشد را دارند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: رسانه‌های کنونی باعث شده که ارتباطات دو طرفه باشد و هرجا که بحث علمی باشد به نفع ما است چراکه مکتب شیعه در بیان مذاهب بیشتری حرف را برای گفتن دارد.

وی تبلیغ عملی را مورد تأکید قرار داد و گفت: مکتب شیعه مکتب عمل است نه مکتب احمق‌هایی مانند خوارج که به کوچک‌ترین بهانه‌ای انسان را کافر می‌خوانند و نه مکتب انسان‌های تنبل، بلکه مکتب شیعه به عمل اهمیت می‌دهد.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه بسیاری از غیر مسلمانان با خواندن قرآن ، مسلمان شده‌اند، گفت: شما اگر قرآن را به هر زبانی ترجمه کنید غیرمسلمانان با خواندن آن مسلمانان شده و طرفداران اسلام بیشتر می‌شود.

وی ابراز داشت: خدمت به خلق مهم‌ترین دعوت عملی برای دعوت برای خدا است چراکه دیگران با رفتار و اعمال شما جذب دین اسلام خواهند شد.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: مبلغان علوم دینی در تبلیغ باید اختلافات را کنار بگذارند چراکه مردم به دنبال کسانی نمی‌روند که خودشان با هم مشکل دارند.

وی بیان کرد: اگر مردم احساس کنند که فعالیت مبلغ برای خدا است نه خودش، می‌خواهد به مردم خدمت کند نه خودش، مشکل مردم را می‌خواهد حل کند نه مشکل خودش و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند، جذب او می‌شوند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه کسانی که می‌خواهند مردم را رهبری کنند باید مخلص، با خدا و مردم باشند و از خیلی چیزها بگذرند، گفت: امام خمینی(ره) حرف‌های خیلی تازه‌ای نزد بلکه کار تازه‌ای کرد.

وی عنوان کرد: امام خمینی(ره) قبل از اینکه به دیگران چیزی بگوید اول خود عمل می‌کرد؛ به خاطر این رفتارهای امام بود که جوانانی که حتی امام را ندیده بودند به حرف او به جبهه رفته و شهید شدند.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه ما نباید اختلاف داشته باشیم، بلکه باید در کنار هم فعالیت کنیم گفت: ما باید همکاری عقلانی داشته و به درستی تقسیم کار کنیم و هر کدام در هر حوزه‌ای که قوی‌تر هستیم عاقلانه و عادلانه فعالیت کرده و با اخلاص کار را پیش ببریم.

وی با بیان اینکه باید عقلانی رفتار کرده و شرایط زمان و مکان را بشناسیم، افزود: شرایط هر شهری با شهر دیگر فرق دارد؛ اگر چیزی در ایران نشانه انقلاب باشد ممکن است در شهر دیگری معنای دیگری داشته باشد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه برای تبلیغ دین و ادای وظیفه، نباید منتظر کمک باشیم، گفت: گاهی برخی افراد در گوشه‌ای به‌تنهایی آثاری را تولید می‌کنند که تشکیلاتی بزرگ نمی‌تواند این اندازه خروجی داشته باشد.

وی بیان کرد: تشیع انگلیسی، تشیعی است که انگلیسی‌ها آن را حمایت و تقویت می‌کنند و به این معنای دین و مذهبی است که از ادبیات دین برای فریب مردم استفاده می‌کند؛ کسانی که در روز عاشورا امام حسین(ع) را دعوت کردند، ولی او را تنها گذاشتند شیعه انگلیسی بودند.

منبع : حلقه وصل

بازدیدها: 0

منفور محبوب

[quote]گروه Direc در قالب یک گزارش علل موفقیت بازی Clash of Clans را در ایران بررسی کرده است.[/quote]

بازی Clash of Clans یکی از موفق‌ترین بازی‌های موبایل است که در ایران هم طرفداران بسیار زیادی دارد. البته پس از ظهور بازی‌های جدید‌تر محبوبیت این بازی کمی با کاهش روبرو شده است، ولی هنوز هم افراد زیادی هستند که روزانه به دهکده‌شان سر زده و دهکده دیگر گیمر‌ها را برای کسب منابع غارت می‌کنند. حال گروه تحقیقاتی Direc طی گزارشی دلایل محبوبیت این بازی در ایران را بررسی کرده و نتایج آن را تحت یک فایل PDF بسیار جامع با نام «منفورِ محبوب» منتشر کرده است. پیشنهاد می‌کنیم این فایل PDF را از اینجا دانلود کرده و مطالعه کنید.

همچنین مرتضی جمشیدی، کارشناس پژوهش بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای، متنی در مورد این گزارش منتشر کرده است که به شرح زیر است:

قریب به چهار سال پیش زمانی که بازی موبایلی کلش آف کلنز ساخته شد، شاید کمتر کسی به این فکر می کرد که ایران در زمره کشورهایی که طرفداران پر و پا قرص این «محبوب منفور» را در خود دارد، قرار بگیرد. مترو، اتوبوس، مهمانی های خانوادگی، محل کار و اماکن عمومی و خلاصه هر جایی که اینترنت داشت، محملی بود برای اینکه بازیکنان به سراغ اَتک زدن بروند یا خود را برای اتک زدن آماده نمایند!

اما اکنون پس از چهار سال، طی مطالعه ای که مرکز پژوهش بازیهای رایانه‌ای (دایرک) انجام داده است مشخص گردیده که ایران ۶ میلیون بازیکن کلش آف کلنز داشته است. بازیکنانی که بیشتر آنها (معادل ۳۸ درصد) در بازه سنی ۱۵ تا ۲۰ سال بوده‌اند، ۴۴ درصد آنها زیر دیپلم و ۴۰ درصد آنها دانش آموز بوده‌اند. بازیکنانی که ۸۱ درصد آنها از طریق دوستان و آشنایان از این بازی آگاهی پیدا کرده‌اند و خودِ آنها برای بازی تبلیغ نموده‌اند!

اما چه چیزی در کلش وجود داشت که اینچنین در حافظه گوشی‌ها و تبلت‌های ایرانی‌ها جا خوش کرد؟

اینکه کلش اف کلنز سلیقه بازی کردن بازیکنان را به سمت بازی‌های استراتژیک بُرد (یا شاید هم این سلیقه را بهتر و زودتر از دیگر تولید کنندگان کشف نمود)، قابل انکار شدن نیست. اینکه به طور متوسط هر بازیکن کلش تقریبا ۱۳ ماه برای این بازی وقت صرف کرده است نیز از دیگر ویژگی‌های این بازی است که توانسته است بازیکنان را به مدت طولانی‌تری در خود مشغول نماید. اینکه وقت ۵۰ درصد از بازیکنان این بازی در زمان غروب تا نیمه شب که از جمله زمان‌های دورهمی خانوادگی است، صرف آماده شدن برای حمله به دیگر کلن‌ها بوده است نیز از دیگر نشانه‌های دلربایی این بازی است.

شاید از دیگر نشانه‌های موفق بودن این بازی این است که پس از پیدا کردن مشتریان خود در ایران، توانست ۱۳۲ میلیارد تومان پول از جیب بازیکنان ایرانی بیرون بکشد

شاید از دیگر نشانه‌های موفق بودن این بازی این است که پس از پیدا کردن مشتریان خود در ایران، توانست ۱۳۲ میلیارد تومان پول از جیب بازیکنان ایرانی بیرون بکشد. هر چند از هر ۱۰ نفر تنها سه نفر برای بازی پرداخت کرده‌اند و به طور متوسط هر بازیکن پرداخت کننده ایرانی، ۷۵ هزار تومان برای این بازی هزینه نموده است اما برای بازی که مدت‌ها از طریق غیر قانونی در کشور درآمدزایی داشته است رقم جالب توجهی است. هر چند باید گفت مدل درآمد‌زایی کلش آف کلنز به گونه ای بوده که توانسته است تا مدتی که مبادی قانونی مبادلات پولی را در کشور باز کند، بازیکنان زیادی را در جریان بازی زنده نگه دارد. البته نقش واسطه‌های خرید و فروش نیز در این بین قابل در نظر گرفتن است.

اما در مقابل تمامی امتیازاتی که کلش آف کلنز از بازار ایران دریافت کرد، شاید بتوان گفت این مطلب را به ما آموخت که درگیر کردن بازیکنان روی بازی‌های MMO و جذب آنها از طریقی غیر از خشونت مستقیم، مسائل جنسی، هیجانات رانندگی و مسابقات ورزشی و چیزهای دیگری که روی بازی‌های سایر پلتفرم ها شاهد استفاده از آنها هستیم امکان پذیر است و به عبارت دیگر بررسی مکانیزم‌های ذهن انسان برای درگیر شدن از مهمترین مزیت‌های رقابتی این بازی بود.

بازی آنلاینی که با فعالیت ذهنی و فکری ارتباط مستقیمی دارد و بازیکنان آن هم از همه قشر هستند. بازی موبایلی که توانست تعریف بازیهای موبایلی را از بازی‌هایی که صرفا برای وقت گذراندن باید سراغ آن رفت را عوض کند و نشان داد که می توان از طرق دیگری نیز بازیکن جذب کرد و این همان چیزی است که در گزارش فوق به “نوآوری” موجود در بازی تعبیر شده است.

در ادامه نیز نگاهی به برخی آمار جالب ارائه شده توسط دایرک خواهیم پرداخت:

دلایل موفقیت Clash of Clans

طبق بررسی‌های گروه دایرک، در سال ۹۴ بازی Clash of Clans در ایران پنج میلیون و ۹۰۰ هزار نفر کاربر داشت که بیش‌تر این افراد بین ۱۴ تا ۲۰ سال سن داشتند. از بین این کاربران، اکثر آن‌ها (۸۷ درصد) بازی را روی گوشی‌های اندرویدی خود اجرا کرده‌اند و از بین هر ۱۰ بازیکن، سه نفر اقدام به پرداخت پول برای خرید‌های درون برنامه‌ای بازی کرده‌اند که هریک از این افراد پرداخت‌کننده، به طور متوسط ۷۵ هزار تومان برای بازی خرج کرده‌اند.

نکته جالب دیگر اینکه بازیکنان ایرانی به طور متوسط بازی را تا رسیدن به لول ۹۰ ادامه داده‌اند و از ابتدای عرضه آن تا به امروز، در مجموع ۱۳۲ میلیارد تومان پول بابت تجربه این بازی توسط کاربران ایرانی پرداخت شده است. ایم مبلغ شامل پول‌های پرداخت شده برای خرید الماس و همچنین پول‌های رد و بدل شدن بین کاربران برای خرید اکانت می‌شود. مهم‌ترین دلیل خرید الماس برای این بازی هم به دست آوردن کارگر‌های بیش‌تر عنوان شده است.

دلایل موفقیت Clash of Clans

دلایل موفقیت Clash of Clans

همچنین در بخش دیگری از گزارش دایرک آمده که اعتقاد ۸۷ درصد از کاربران ایرانی بازی، Clash of Clans یک بازی خلاقانه و پر از نوآوری است و ۷۰ درصد نیز اعلام کرده‌اند که این اثر یک تجربه کاملا جدید است. نکته جالب دیگر اینکه بنا به اعتقاد ۴۸ درصد از بازیکنان بازی، این اثر دارای ارزش‌های اجتماعی است و ۶۴ درصد گیمر‌ها هم اعلام کرده‌اند که بازی کردن Clash of Clans باعث شده تا اطرافیان و دوستان‌شان دید مثبت‌تری نسبت به آن‌ها پیدا کنند.

دایرک در بخش پایانی گزارش خود نیز کاربران بازی را به چهار دسته تقسیم کرده است؛ گروه اول «کلش‌باز برتری طلب» نامیده شده و به آن دسته کاربرانی گفته می‌شود که دوست دارند همواره به‌روز‌ترین تجهیزات را داشته و بتوانند قدرت خود را به رخ دشمنان بکشند.

«کلش‌باز معاشرت جو» نام دسته دوم کاربران است. این افراد دوست دارند در کلن‌های دوستان‌شان عضو شده و در رابطه با مسائل مختلفی با آن‌ها صحبت کنند. دسته سوم کاربران که «کلش‌باز‌های کاوشگر» نام دارند، افرادی هستند که اولا اطلاعات خود را در اختیار اعضای تازه‌وارد کلن قرار می‌دهند و دوم اینکه در طی هر نبرد، روش‌های مختلفی را چندین بار بررسی می‌کنند و در نهایت با روشی که به نتیجه رسیدند، حمله می‌کنند.

و اما دسته آخر هم که «کلش‌باز قاتل» نام دارد، به افرادی گفته می‌شود که ریسک بالایی در حمله‌ها داشته و به دهکده‌هایی قدرتمند حمله می‌کنند و از هر دو فرصت خود در جنگ‌ها استفاده می‌کنند.

در کل گزارش گروه دایرک بسیار جامع و گسترده است که قطعا برای طرفداران بازی Clash of Clans و در کل بازی‌های موبایل، خواندن آن خالی از لطف نیست. گزارش کامل را در قابل فایل PDF دانلود کنید. 

بازدیدها: 8

عدم اعتراض به غیبت، ما را مشمول قانون «خلایق هر چه لایق» می‌کند!

[quote]اگر اعتراض نباشد، انتظار فرج هم پدید نمی آید و براساس «خلایق هر چه لایق» و نیز برخی از قوانین مکتوب و مستور عالم، باید نگران وضع بدتر هم بود؛ چرا که رضایت به پستی و کم بودن، باعث سقوط انسان به ادنی مراتب هستی می شود.[/quote]

 

وقتی عنصر اعتراض را در خصوص انتظار فرج مهدی موعود(عج) مورد مداقّه قرار دهیم، به نکات تازه ای می رسیم. نکته بسیار مهم، مجاز بودن این اعتراض است. یعنی با اینکه غیبت حضرت حجت(عج)، تقدیر خداوند حکیم است، ولی ما می توانیم نسبت به آن معترض باشیم. به همین دلیل است که در دعای افتتاح و همچنین در دعای توصیه شده برای دوران غیبت، به آموخته اند که برای غیبت ولی خدا، به آستان خداوند متعال شکوه کنیم و به این غیبت معترض باشیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا؛ بارالها! به درگاه تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبرمان و غیبت ولیّ مان» و این شکایت را همسنگ اعتراضی دیگر قرار داده اند: «وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا؛ و [به درگاه تو شکایت می کنیم از] کثرت دشمنان مان و کمی عددمان» تا آن را تشدید کنند.

اساساً یکی از حکمت های این غیبت، می تواند شکل گرفتن این اعتراض مقدس باشد تا لیاقت انسان ها و به ویژه مسلمانان و شیعیان برای درک حضور و ظهور ایشان پدید آید. ضمن آنکه زندگی در سایه پُرنور یک امام معصوم، حق ما است؛ حقی که به سبب ظلم ظالمان تاریخ از ما سلب شده است. این یک فضیلت است که به حضور در کنار او متمایل باشیم و به غیبت او معترض. گاهی دیده شده است که امامان ما، با آنکه خود امام بوده اند و مانند ما مضطر نبوده اند، برای دوران غیبت آخرین امام(عج)، چنان با سوز دل اشک می ریخته و نوحه سرایی کرده اند که شاهدان را به حیرت وامی داشتند.

به عنوان مثال، امام صادق (ع) در مناجاتی با امام مهدی (ع)، که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده است، زبانِ حال جان سوزی دارند و می فرمایند: «آقای من، غیبت تو خواب را از من ربوده است؛ سَیّدِی! غَیبتُکَ نَفَت رُقادی»

این برادر رسول خدا (ص)، و امیرالمومنین، علی بن ابی طالب (ع) است که در اشتیاق دیدار مهدی (عج) آه می کشد. آنگاه که مردی درباره مهدی(عج) می پرسد، پس از بیان اوصاف فرزندش مهدی(عج)، با دست به سینه مبارکشان اشاره کرده، آهی می کشد و می فرماید «وه که چقدر مشتاق دیدارش هستم؛ هَاه، شَوْقاً اِلَی رُؤْیتِهِ»

انتظار باید با اعتراض به غیبت همراه باشد!

اعتراض به غیبت، انتظار ظهور را در پی خواهد داشت؛ و هرچه این عدم رضایت عمیق تر باشد، آن انتظار دقیق تر خواهد بود و دل منتظر را رقیق تر خواهد کرد. دعای ندبه، سرشار از اعتراض به اوضاع نامطلوبی است که ما گرفتار آن هستیم. تا آنجا که به قتل انبیاء و فرزندانشان اشاره می کند و به قتل اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا تصریح می نماید. حتی آنجا که می خواهد اعتراض خود را نسبت به شهادت امام حسین(ع) بیان کند، از تعبیر «شهادت»، که دیدن بخش مطلوب واقعه کربلاست استفاده نمی کند و کلمه «مقتول» را به کار می گیرد و طالب انتقام خون مظلومان می گردد: «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؛ کجاست آنکه طالب خون کشته شده کربلاست؟»

باید به فهرست اعتراض های دعای ندبه مراجعه کرد و تک تک آنها را در دل رویاند. باید نهالستانی از اعتراض به انواع غیبت امام مهدی(عج) را در دل ها کاشت و با اشک چشم آنها را آبیاری کرد تا بتوان به قدر کافی میوه های انتظار را از آن برداشت نمود. وقتی به اعتراض های حضرت زهرا (س) در میان گریه های او در فراق پیامبر عظیم الشأن(ص) نگاه می کنی، مات می مانی که او از چه شکایت دارد؟ از انقطاع وحی که «پدر با رفتن تو دیگر وحی نازل نمی شود و آیات قرآن بر سر و روح ما نمی بارد» یا از فراق معلم بزرگ وحی که «کجاست کسی که کتاب خدا را به ما تعلیم می داده و وحی الهی را برای ما تبیین می کرد؟»

چقدر ارزشمند است که انسان بتواند به این مقام برسد که هم اکنون به غیبت مفسر قرآن و احیاگر معالم دین معترض باشد تا انتظارش معنا بیابد و او در زمره منتظرین حقیقی قرار گیرد. وقتی در دعای ندبه می گوییم : «أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ؛ کجاست آنکه دین و ایمان و اهل ایمان را زنده گرداند؟» باید گفت: «کجاست اهل چنین تمنایی؟» نگوییم: چگونه می توانیم «منتظر» واقعی شویم؟ بگوییم: چگونه می توانیم «معترض» واقعی شویم؟

هم برای ایجاد انتظار فرج، باید اعتراض را در دل احیاء کرد و هم برای تقویت این اعتراض باید دلایل گسترده تری یافت. کسانی که به وضع موجود خود، بدون حضور حضرت(عج)، راضی هستند و با اعتراضشان از محدوده خواسته های اندک شخصیتشان فراتر نمی رود، قطعاً منتظر موعود(عج) محسوب نمی شوند. اینها نه تنها به اینکه دیگر انسان ها خدا را نمی شناسند و یا تحت ستم طاغوتیان به سر می برند، هیچ اعتراضی ندارند، بلکه حتی به محرومیت خویش از مواهب بی حد عالم هم معترض نیستند.

یا زنده‌ای و شاداب، یا مرده‌ای و مرداب!

اگر اعتراض نباشد، انتظار فرج هم پدید نمی آید و براساس «خلایق هر چه لایق» و نیز براساس برخی از قوانین مکتوب و مستور عالم، باید نگران وضع بدتر هم بود؛ چرا که رضایت به پستی و کم بودن، باعث سقوط انسان به ادنی مراتب علم هستی خواهد شد. حرکت انسان در این دنیا، یا صعودی است و یا سقوطی، این از خصائص ذاتی حیات انسان در این عالم است. یا زنده ای و شاداب، یا مرده ای و مرداب؛ راه میانه ای وجود ندارد.

شاید باید اوضاع آن چنان بد شود تا راهی جز اعتراض باقی نماند. تنها در این صورت است که آدم های بی حال و منفعل هم معترض می شوند. شاید فلسفه فزونی گرفتن ظلم و فراوانی فساد در آخرالزمان، برآوردن فریاد اعتراض ما انسان ها نسبت به کاستی ها و کژی هایی است که نمی دیدیمشان؛ زیرا تنها در پی فربهی زندگی و برّه وار خود بودیم. خرابی هایی که از آنها غافلیم و تا در ظلم فاحش و فساد فراگیر نشویم، آنها را نمی بینیم.

اگر زودتر از آنکه خرابی های عالم به اوج برسند، در اثر معرفت به سقوط بیش از پیشی که جامعه بشری را تهدید می کند، فریاد اعتراض بشر جهان را پر کند، فرج آن حضرت(عج) هم، زودتر و کم هزینه تر محقق خواهد شد.

اگر اعتراض ما فقط به این باشد که چرا زندگی ما کمی بهتر و تنها کمی بهتر، و در واقع به ظاهر بهتر، مانند غربی های مرفه نیست، این حق ماست که نابود شویم؛ و این سرنوشت محتوم ماست که آنچه را هم داریم از دست بدهیم و به فلک زدگی بیفتیم. چون حد اعتراض ما شامل سعادت دنیا هم نیست، چه برسد به سعادت آخرت.

کسانی که دایره اعتراض آنها از این حد بیشتر نیست، در قاموس انتظار، غربزده نامیده می شوند. آنها در واقع نابودکننده تمام هستی خودشان و جامعه خوب ما هستند. اینها بدون آنکه از دنیا برخوردار باشند، عبد و عبید دنیای اندک در دست دیگرانند و بدون آنکه خود از دنیا بهره ای ببرند، برده دنیای نداشته اند.

استهزاء منتظران ناشی از عقده است

اگر دیدید این آدم نماهای فرومایه، منتظران را تمسخر می کنند، باید بدانید که این استهزاء ناشی از عقده ای است که نسبت به آزادگان و فرادستان عالم هستی دارند و آنها را در حقیقت از فرودستی خود می نالند. در واقع، آنها چون خود را دلیل می یابند، عزتمندان منتظر را به استهزاء می گیرند.

منتظر از برخی ظواهر زینت یافته دوران غیبت هم فریب نمی خورد و به آنها راضی نمی شود و دست از اعتراض برنمی دارد. ریشه های این وضعیت پیش آمده نامطلوب را هم به خوبی می شناسد و به آنها هم معترض است. او می داند، ریشه ظلم، «کفر» است و بنیان عدالت، «ولایت». منتظر، مانند عوام تنها بر ظلم نمی شورد، بلکه هیچ کفری را بر نمی تابد و آن را سرمنشأ بیداد می داند. همچنان که با هر ولایت گریزی می ستیزد، زیرا می داند «تنها ولایت مداران، عدالت محورند.»

*برگرفته از کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» نوشته علیرضا پناهیان

باز نشر از :حلقه وصل

بازدیدها: 1