تصاویر / بیست و دومین همایش خانواده موفق

بازدیدها: 3

گزارش و تصویر / بیستمین همایش خانواده موفق

پس از گذشت 2 سال از اولین همایش سبک زندگی خانواده موفق ، در پایان سال 1392 تعداد جلسات برگزار شده همایش به 20 رسید.

بیستمین همایش سبک زندگی در روز جمعه 16 اسفند ماه در مکان سینما اکسین اهواز برگزار گردید. در ابتدای جلسه آیاتی چند از کلام الله مجید پخش گردید و پس از حجت الاسلام والمسلمین جزایری مدیر موسسه فرهنگی تربیتی طلیعه داران ظهور، گزارشی از فعالیتهای انجام شده مجموعه طلیه داران ظهور در سالی که گذشت به حضار ارائه دادند که پایان بخش سخنان حجت الاسلام جزایری پخش کلیپی از این فعالیتها در سال 92 بود . پس از آن مجری برنامه آقای بلادیان از مهمان ویژه این جلسه حجت الاسلام والمسلمین سید رضا موسوی والا که از اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل خانواده هستند دعوت به عمل آورد تا به ایراد سخنرانی بپردازند ، ایشان در این جلسه به موضوع داشتن مهارت در زنگی پرداختند.

در ادامه تصاویری از این جلسه آورده شده است.

 

 

 

 

بازدیدها: 3

گزارش و تصویر / نوزدهمین همایش خانواده موفق

نوزدهمین همایش سبک زندگی خانواده موفق ویژه والدین اعضای مجموعه طلیعه داران ظهور در روز جمعه مورخ 11 بهمن 92 در سینما اکسین اهواز برگزار گردید.

حجت الاسلام شریفی کارشناس این برنامه در نهمین همایش از فصل دوم که به موضوع تربیت فرزند اختصاص داشت، به تکنیک های مقابله با نوجوانان و جوانان پرداختند.

 

بازدیدها: 2

برگزاری هجدهمین همایش سبک زندگی

در پی استقبال بیش از ۳۰۰ خانواده عضو مجموعه طلیعه داران ظهور از همایش های والدین در سال ۹۱ ، تصمیم بر این شده تا این همایش ها  در سال ۹۲ با قوت ادامه پیدا کند.

اولین فصل موضوعی این همایش ها در سال ۹۱ با موضوع ارتباط زوجین به اتمام رسید و در فصل دوم این همایش ها در سال ۹۲ ، موضوع تربیت فرزند به عنوان موضوع محوری دنبال گردید.در ۴ جلسه اول سال ۹۲ موضوع تربیت کودک به اتمام رسید و پس از آن موضوع تربیت نوجوان جریان دارد. این همایش ها با حضور بیش از ۲۵۰خانواده به صورت ماهانه در سالن سینما اکسین برگزار می گردد.

1-ha3-ha4-ha

5-ha6-ha7-ha8-ha9-ha10-ha

بازدیدها: 8

مجموعه کامل تصویری همایش های سال 91

معاونت رسانه موسسه طلیعه داران ظهور در پی درخواست خانواده های مرتبط با همایش های سبک زندگی خانواده موفق جهت تهیه بسته کامل فصلاول این همایش ها با موضوع روابط زوجین برآن شد تا پکیج کامل سلسه همایش های سال 91 را به صورت DVD  (تصویری) تهیه نماید . لذا خانواده های محترم می توانند این بسته را در پایان همایش تهیه نمایند و یا به آدرس (خیابان امام بین سلطانی و یوسفی مجموعه فرهنگی حضرت ولیعصر (عج) )مراجعه نمایند.

بازدیدها: 7

چرا کودکم دروغ می گوید؟؟؟

همه ما گاهی ممکن است دروغ بگوییم و با تغییر واقعیت سعی در توجیه رفتار‌های‌مان داریم، اما اگر دروغ کوچکی از کودکان‌مان بشنویم به شدت آزرده شده و عصبانی می‌شویم، اما حقیقت این است که تا ۳ یا ۴ سالگی کودکان واقعا نمی‌دانند دروغ چیست و تشخیص مرز بین واقعیت و خیال برای‌شان مشکل است.

در این سنین دروغگویی با سنین بالا‌تر متفاوت است، کودکان در دوره نوپایی واقعا دروغ نمی‌گویند بلکه آنچه ما از آن‌ها می‌شنویم و دروغ می‌نامیم ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ اول اینکه ممکن است آن‌ها در این سن قوه تخیل قوی داشته باشند و در واقع در دنیای آن‌ها واقعیت و تخیل در هم تنیده و ممکن است کودک هر آنچه به ذهنش می‌رسد به زبان بیاورد. خلق داستان‌های تخیلی و به ظاهر دروغین توسط یک کودک 3-2 ساله نمایانگر قدرت خلاقیت ذهن کودک است.

دلیل دیگر می‌تواند فراموشی باشد. وقتی کودک ۲ ساله روی دیوار خط خطی کرده و بعد می‌گوید که کار او نیست، دروغ نمی‌گوید. او واقعا به یاد نمی‌آورد که این کار را کرده باشد یا برای او مهم نیست که چه کسی عروسکش را برداشته، تنها چیزی که می‌داند این است که آن عروسک را می‌خواهد و ممکن است اولین اسمی که به ذهنش می‌آید را به زبان بیاورد، او دروغ نمی‌گوید، فقط حافظه کوتاهی دارد و به خوبی نمی‌تواند وقایع را به خاطر بسپارد. دلیل سوم چیزی است که در علم روان‌شناسی کودک از آن به عنوان «سندرم فرشته» یاد می‌کنند.

کودکان تا 4 سالگی بر اساس خشنودی والدین‌شان رفتار می‌کنند، یعنی هر کاری که مادر و پدر را خوشحال کند خوب است و هر کاری که آن‌ها را عصبانی کند بد. بنابراین هیچ تعجب نکنید اگر کودک‌تان با لب و دهان آغشته به مربا مستقیم به شما نگاه کند و بگوید اصلا روحش از وجود مربا خبر ندارد، یا مثلا کودک فکر می‌کند اگر به مادر بگوید شیشه شیر را زمین ریخته مادرش عصبانی می‌شود پس بهتر است بگوید که او شیر را زمین نریخته یا شاید تقصیر را گردن دوست خیالی‌اش بیندازد. او دروغ به معنای واقعی دروغ را نمی‌شناسد بلکه تنها سعی دارد طوری رفتار کند که والدینش خشنود باشند. تا حدود ۷ سالگی کودکان واقعا دروغ را نمی‌شناسند و مرز بین حقیقت، دروغ و افسانه برایشان بی‌معنی است و از این سن به بعد است که با تشخیص بد بودن این رفتار، دروغگویی می‌تواند به یک ویژگی شخصیتی تبدیل شود.

چه باید کرد؟
مطمئنا شما نمی‌خواهید دروغگویی را در فرزندتان تقویت کنید، پس بهتر است با این رفتارهای او که تا ۴ سالگی طبیعی است منطقی برخورد کنید. به او اجازه بدهید داستان‌پردازی کند و بعد با بیانی ساده مرز بین واقعیت و تخیل را مشخص کنید. حتی زمانی‌که برایش قصه می‌خوانید یا کارتون می‌بیند هم می‌توانید این کار را بکنید و مثلا به او بگویید خیلی از وقایعی که در کارتون می‌بیند امکان وقوع ندارد، مثلا یک سگ نمی‌تواند زیر غلتک برود و مثل کاغذ پهن شود و دوباره به حالت اول برگردد یا اینکه سوپرمن اگرچه در کارتون‌ها و افسانه‌ها وجود دارد ولی انسان واقعی قادر به پرواز کردن نیست.

با عکس‌العمل‌های تند باعث دروغگویی کودک نشوید. وقتی با لحن تهاجمی از کودک درباره کار بدش توضیح می‌خواهید در حقیقت کودک را به سمت دروغ گفتن سوق می‌دهید، چرا که او از روی ترس از راستگویی یا برای رهایی از تنبیه و مجازات دروغ گفتن را انتخاب می‌کند. در این شرایط حتی راستگو‌ترین کودکان هم دروغ می‌گویند و هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود. هیچ وقت کودک را متهم نکنید و به جای سوال‌های مستقیم بهتر است در لفافه حرف بزنید تا کودک به جای انکار دست به اعتراف بزند، مثلا «نمی‌دونم کی این شیشه شیر رو زمین ریخته! کاش بیاد و کمک‌ام کنه با هم تمیزش کنیم!» استفاده از جملات خبری هم کارآمد‌تر از توضیح خواستن‌های پی‌درپی است.

مثلا به جای اینکه با لحن تهاجمی از کودک بپرسید «کی این شیشه شیر رو زمین ریخته؟ تو بودی؟» بهتر است جمله خبری به کار برده و این گونه موضوع را مطرح کنید که «از دستت ناراحت شدم، چون مواظب نبودی و شیشه شیر رو انداختی زمین!»

قوانین خشک و سخت و تکالیف سنگین و توقع بیش از حد از کودک 4-3 ساله را در خانه فراموش کنید، چون ممکن است کودک شما را سردرگم کرده و نتواند آن‌ها را دنبال کند و برای این‌که شما را ناامید نکرده باشد دست به دامن دروغ بشود.

تنبیه و پاداش مجزایی برای دروغگویی و راستگویی در نظر بگیرید، اما تنبیه نباید آنقدر شدید باشد که برای رهایی از آن کودک دروغ بگوید. برای جلوگیری از دروغگویی کودک، الگوی رفتاری خوبی برای او باشید. کودکان بسیاری از آموزش‌ها را به صورت تقلیدی از اطرافیان یاد می‌گیرند و والدین نخستین کسانی هستند که کودک از آن‌ها تقلید می‌کند.

بازدیدها: 5

روش های افزایش رفتارهای خوب در فرزند

گاه دیده می‌شود که فرزند شما از عهده انجام کاری برمی‌آید اما آن کار را به دفعات لازم انجام نمی‌دهد. مثلا سلام کردن را یاد گرفته است اما به ندرت به افراد بزرگتر از خود سلام می‌کند یا می‌تواند تکالیفش را انجام دهد اما در این کار سستی نشان می‌دهد. در این گونه موارد با استفاده از روشهای افزایش رفتار می‌توان رفتار دلخواه را در او افزایش داد.

روش تقویت مثبت تقریبا همان روش متداول پاداش است که همه با آن آشنا هستند و غالبا آن را مورد استفاده قرار می‌دهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندک تفاوتی وجود دارد که روان شناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیق‌تر تقویت مثبت استفاده کنند.

در پاداش دادن افراد هدف ما بطور عمده قدردانی و سپاسگذاری از اعمال گذشته آنهاست و گرچه پاداش یک رفتار معمولا به تکرار آن می‌انجامد هدف ما از پاداش دادن رفتار ضرورتا تکرار آن رفتار در آینده نیست.

اما در تقویت مثبت هدف الزاما تکرار رفتار است یعنی اگر پس از تقویت یک رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرایط همسان آتی افزایش نیابد گفته می‌شود که تقویت صورت نگرفته است. تقویت مثبت بهترین و موثرترین روش افزایش رفتار است . فرایندی که در آن ارائه تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می‌شود. وقتی والدی تصمیم می‌گیرد هر وقت فرزندش سلام کند با لبخند زدن به هنگام جواب دادن به سلام او رفتار سلام کردن آنها را تقویت کند در واقع از تقویت مثبت استفاده می‌کند.

اصول تقویت مثبت
اصل اول : از تقویت کننده مناسب استفاده کنید. تقویت کننده‌های مختلف بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی دارند. همچنین تاثیر یک تقویت کننده واحد بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت است. بنابراین لازم است در استفاده از تقویت کننده‌ها در شرایط گوناگون و با افراد مختلف این نکته به خوبی مورد توجه قرار گیرد.

اصل دوم : فوریت تقویت یک عامل مهم است. تقویت فوری اثر بخشی بیشتری از تقویت همراه با تاخیر دارد و گاه تقویتی که با تاخیر انجام شده هیچ فایده‌ای ندارد.

اصل سوم : مقدار تقویت را توصیه می‌کند. کودکان اگر ببینند والدین همیشه و در هر مورد با دلیل و بی‌دلیل همه را مورد تشویق و تمجید قرار می‌دهند. رفتار تقویت کننده اثر تقویتی‌اش را از دست می‌دهد بنابراین لازم است مقدار و میزان مناسب تقویت رعایت گردد.

اصل چهارم : توصیه می‌کند که از موقعیتها و تقویت کننده‌های تازه‌تر استفاده شود. افراد موقعیتهای جدید یادگیری و انجام فعالیتهای تازه را به موقعیتها و فعالیتهای تکراری ترجیح می‌دهند.

روش تقویت منفی برای افزایش رفتارهای مطلوب
تقویت منفی نیز سبب افزایش رفتار می‌شود. تفاوت این روش با تقویت مثبت در آن است که در تقویت مثبت ارائه یک تقویت کننده مثبت مثل یک جایزه ، یک آفرین و … رفتار مطلوب را نیرومند می‌سازد. در حالی که در تقویت منفی حذف یک عامل منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار می‌شود. نام دیگر تقویت کننده منفی محرک آزارنده است زیرا حضور آن در موقعیت موجب آزار فرد می‌شود و لذا حذف آن از موقعیت یا به تعویق افتادن آن سبب تقویت رفتاری از فرد می‌شود که به حذف یا به تعویق افتادن آن منجر شده است.

تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیده‌های معمولی زندگی روزانه است. کودکی که تازه راه رفتن را آموخته است اگر هنگام راه رفتن قدم اشتباهی بردارد زمین خواهد خورد و بخصوص عضوی از بدنش درد خواهد گرفت و بعد برای احتراز از زمین خوردن خواهد کوشید تا از انجام حرکت غلط جلوگیری به عمل آورد.

بازدیدها: 11

والدینی نمونه باشید!

همه والدین آرزو دارند که بهترین پدر و مادر باشند،اما به راستی چکونه این ممکن است؟ پدر یا مادری که هم می‌توانند فرزندان‌شان را بخوبی تربیت ‌کنند و خوب و بد را به آنها بیاموزند و هم رابطه‌ای دوستانه و موفق با آنها برقرار ‌کنند.

ارتباط والدین و فرزندان
چگونه می توان بر همه سختیها و مشکلات زندگی غلبه کرد و در عین حال با فرزندان نیز با نرمش و خونسردی برخورد کرد.

بعضی وقتی می خواهند با فرزندشان دوست باشند، دیگر نمی توانند او را بدرستی تربیت کنند و به اشتباه تصور می کنند دوست بودن به معنای تائیدکردن همه کارهای اوست و گروهی دیگر هم هستند که فقط می خواهند امر و نهی کنند و نمی دانند بچه ها به محبت و دوستی والدین هم نیاز دارند. متخصصان و کارشناسان اما نظر دیگری دارند و می گویند پدر و مادرها هم باید به فرزندان شان محبت کرده و هم باید به شیوه صحیح آنها را تربیت کنند.

 

بنابراین بد نیست این راهکارها را در نظر داشته باشید، شاید به شما کمک کند تا در تربیت فرزندتان موفق عمل کنید:

آرامش در هر کاری رمز موفقیت است. پس صبور باشید و استرس را از خود دور کنید.هرگز به فرزند خود بر چسب نزنید و او را با کسی مقایسه نکنید زیرا اثرات نا مطلوب آن غیر قابل جبران است.زدن برچسبهای منفی اثر تخریبی زیادی در بر دارد(مثل کوچولوی وسواسی من یا نادان کوچولو و…)

به احساسات درونی خود اطمینان داشته باشید. شاید شنیده باشید که میزان مناسب خواب،تغذیه،تماشای تلویزیون و …بهتر است برای کودک در حد استاندارد صورت گیرد.به همین دلیل گاهی اوقات احساس گناه کرده و تصور میکنید وظیفه خود را به خوبی نرسانده اید.ولی بهتر است بدانید که هیچ کس فرزندتان را بهتر از شما نمیشناسد.بنابراین بهتر است به احساسات و تصمیمات خود نسبت به کودکتان اطمینان داشته باشید.

مراقب اعمال و رفتار خود باشید. مطمئن باشید شما الگوی کودکانتان هستید.آنها اعمال شما را زیر ذره بین دارند.و از کارهایتان کپی برداری می کنند. از این فرصت استفاده کنید و دست به کارهایی بزنید که انتظار انجام آن را دارید. این شما هستید که اعمال و رفتار کودکانتان را شکل داده و آنها را آماده یک زندگی جدید می کنید.

به کودکان خود اجازه دهید که اشتباه کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند. تنها در صورتی که احتمال برود به آنها آسیبی میرسد مداخله کنید و آنها را از انجام کار مورد نظر بر حذر دارید.

بگذارید بچه کاری را که دوست دارد انجام دهد. هنگامی که به کودکتان اجازه می دهید هر کاری را که دوست دارد انجام دهد این فرصت را به او میدهید که آرزوها و افکار خود را دنبال کند. اگر می بینید که کودکتان به کاری که مورد علاقه شماست تمایلی نشان نمی دهد او را وادار به انجام آن نکنید. زیرا با این کار به او می گویید که نظر و عقیده ی او محترم نیست و باید تن به خواسته های دیگران بدهد.بر عکس بهتر است در مواقعی شما به پیشنهادات او پاسخ مثبت بدهید.

بچه ها باید مستقل زندگی کردن را بیاموزند. پس هر وقت که می توانستند به تنهایی کارهای شان را انجام دهند، به آنها اجازه دهید خودشان کارها را به پایان برسانند. مثلا وقتی کودک خودش توانایی لباس پوشیدن را دارد یا هنگامی که می تواند غذایش را خودش بخورد، این فرصت را در اختیارش قرار دهید تا مستقل بودن را تجربه کند. در ضمن”‹ فراموش نکنید مسئولیت دادن به کودک برای تقویت اعتماد به نفسش هم موثر و مفید خواهد بود.

محدودیت هایی را برایش تعیین کنید. بچه ها نباید خیلی آزاد باشند و بدون هیچ محدودیتی زندگی کنند بلکه باید حد و حدودشان را در هر کاری تعریف کرده و از آنها بخواهید به آن پایبند باشند. با چنین کاری بچه ها می آموزند که در اجتماع هم مسئولیت پذیر باشند و براساس حقوقی که دارند، عمل کنند.

همه مشکلات کودک را شما برایش حل نکنید. بگذارید بچه ها هم شانس تجربه کردن راه حل های متفاوت را داشته باشند. با این کار نه تنها کودکان شیوه های حل مساله را می آموزند که اعتماد به نفس بهتر و بیشتری هم خواهند داشت. بنابراین زمانی که مشکل کوچکی برایشان ایجاد می شود، هیچ وقت با عجله و سراسیمه برای حل مشکل اقدام نکنید. اجازه دهید او بداند خودش توانایی برطرف کردن مشکلات زندگی را دارد و می تواند به تنهایی با آنها مقابله کند.

 

آماده بروز تغییرات جدید باشید. با کودکی که قبلا عاشق کاری بوده و اکنون از آن متنفر است چگونه برخورد میکنید؟ شاید شما تصور کنید کودکتان دچار مشکل شده است ولی در حقیقت این طور نیست . او تنها بزرگتر شده  و نسبت به کارهای جدیدتر تمایل نشان می دهد.همانطور که یک کودک از لحاظ جسمانس رشد می کند از لحاظ فکری نیز تکامل می یابد.در اینجا وظیفه ی پدر و مادراست که این تغییرات را به خوبی شناسایی کرده و با آنها مبارزه نکنند .

بد رفتاری فرزندتان را ریشه یابی کنید. بهتر است هر چه سریعتر دلیل رفتارهای نا مناسب کودکانتان را جویا شوید. شاید به دلیل تنبیه ها و سخت گیریهای بی مورد شما بوده ، که از خود حساسیت نشان  داده است.بنابراین بهتر است مشکلات رفتاری خود را تصحیح کرده و به صورت کاملا نرمال با او رفتار کنید تا شاهد نتایج بهتری باشید.

به یاد داشته باشید که انضباط و تربیت کردن کودکان به معنای تنبیه و مجازات کردن آنها نیست. اعمال محدودیت باید با این هدف انجام شود که به کودک نشان دهید در دنیای واقعی چطور باید رفتار کند و چه شیوه هایی برای حضور در اجتماع مناسب است.

یکی یکی نکات را آموزش دهید. اگر همه قوانین و نکات تربیتی را با هم و در یک جلسه به کودک آموزش دهید، مطمئن باشید او فقط گیج خواهد شد و نمی تواند همه آنها را اجرا کند. بنابراین خوب است مسائل جزئی و کوچک را گاهی نادیده بگیرید و بر موضوعات مهم تر تاکید و توجه کنید. مثلا این که کودک ناسزا نگوید یا با ادب با دیگران صحبت کند مسائل مهمی است که هیچ وقت نباید ساده از کنارشان بگذرید، اما درباره شیوه های لباس پوشیدن گاهی می توانید از اشتباهات کودک چشم پوشی کنید.

می توانید با هم قدم بزنید، فیلم ببینید، به موسیقی گوش دهید یا حتی فقط کنار هم بنشینید و حرف بزنید. فقط باید بداند که این زمان برای اوست و شما در این دقایق هیچ کار دیگری انجام نخواهید داد

با فرزندتان بازی کنید. اجازه دهید او خودش نوع فعالیت و بازی را انتخاب کند و نگران قوانین بازی هم نباشید. این دقایق فقط باید همراه او باشید، خوش بگذرانید و تفریح کنید.

هر روز با هم کتاب بخوانید. از زمانی که فرزندتان به دنیا می آید و دوره نوزادی را طی می کند، باید این کار را شروع کنید. بچه ها از شنیدن صدای پدر و مادر لذت می برند و آرامش پیدا می کنند و به همین دلیل خیلی خوب است که هر روز با او همراه شوید و برایش کتاب بخوانید.

هر روز زمانی برای فرزندتان اختصاص دهید و از او بخواهید تعیین کند چه کاری باید انجام دهید. می توانید با هم قدم بزنید، فیلم ببینید، به موسیقی گوش دهید یا حتی فقط کنار هم بنشینید و حرف بزنید. فقط باید بداند که این زمان برای اوست و شما در این دقایق هیچ کار دیگری انجام نخواهید داد.

اگر می خواهید در آینده به وجود فرزندتان افتخار کنید از همین دوران کودکی تربیت صحیح را آغاز کنید.

بازدیدها: 7

حقیقت هایی درباره شوهر شما

به شوهرتان، اعتماد کنید!

آیا می خواهید همسر خوبی باشید؟ پس به شوهرتان، اعتماد کنید! با اعتماد کردن، در او احساس قدرت به وجود می آورید. و این احساس قدرت، می تواند بزرگترین حامی شما در زندگی باشد. گذشته ازین، مردانی که اعتماد همسرانشان را از دست داده اند، قدرت کمتری برای مبارزه با مشکلات محل کار خواهند داشت.  اگر همسر یک مرد، به او اعتماد نداشته باشد، اعتماد هیچ کس دیگر به حال او مفید نخواهد بود!

البته منظور ما از اعتماد کردن، این نیست که شما اجازه دهید هر اشتباهی از سوی همسرتان، زندگی تان را نابود کند! بلکه اعتماد کردن می تواند حتی به این معنا نیز باشد که او را تشویق کنید اهدافش را گسترش دهد و برای این أمر، به او اعتماد کنید. وقتی هم که نیاز به کمک و حمایت شما دارد، تلاشتان را از او دریغ نکنید. با اینکار به او توانایی زیادی می بخشید.
حقیقتی ساده درباره ازدواج

هر کدام از ما در زندگی برای خوشبختی، هدفی داریم. ولی معمولاً آن را بسیار دشوار و پیچیده توصیف می کنیم. در حالیکه یک حقیقت ساده در ازدواج وجود دارد و آن اینکه:

« اگر می خواهید شریک زندگی تان، خوشبخت تر شود، کاری کنید که خودتان خوشبخت تر شوید! »

اگر یک خانم خانه دار هستید، یاد بگیرید که از انجام وظایف خانه لذت ببرید. اگر شاغل هستید کارتان را دوست داشته باشید. وقتی شما از کاری که می کنید راضی و خشنود هستید، این رضایت در زندگی زناشویی تان، خودش را خیلی آشکار تر از آنچه که فکرش را بکنید، نشان خواهد داد! زیرا زنی شاد، سرزنده و امیدوار خواهید بود که زندگی و فعالیت هایش را با همه سختی هایش، دوست می دارد و ازآن لذت می برد! واضح است که زندگی در کنار چنین زنی، برای یک مرد چقدر لذت بخش تر و راحت تر  از  زندگی در کنار یک زن دلمرده و ناشاد است که از خود و زندگی اش، ناراضی است!
شوهرانِ مهربان!

شوهرانی وجود دارند که هر از گاهی، به همسرشان، شاخه گلی هدیه می دهند. گاهی هوس می کنند که برای همسرشان، چای درست کنند. یا بعضی مواقع، ناگهان احساساتی شده و شما را در غرق در کلمات محبت آمیز می کنند! شاید فکر می کنید که همسران این مردان، باید زنان خوشبختی باشند. حق باشماست! ولی متاسفانه بسیاری از زنان، پس از چندسال، اهمیت این مسائل را فراموش می کنند و جملاتی نظیر این می گویند: «با این سنّت خجالت نمی کشی؟» «بچه ها پیش خودشان، چه فکری می کنند؟»

اگر شما نیز ازین دسته زنان هستید، کمی بیندیشید. مطمئن باشد هیچ دلیلی که نشان دهد محبت همسران به هم، ناپسند است وجود ندارد. از همسرتان تشکر کنید. و بالاتر از آن، از خداوند نیز به خاطر عنایت فرمودن چنین همسری، قدردانی کنید. مطمئن باشید تشکر شما ، روحیه مهر ورزی را در همسرتان، بالاتر نیز خواهد برد.

اگر هم از آن دسته خانمهایی هستید که همسرانشان، این عادت های خوب را پس از چند سال زندگی از دست داده اند، می توانید علت آن را درون خود جستجو کنید. شاید قدردانی شما آن قدر نبوده است که انگیزه ی مهر ورزی او را استمرار دهد.
وقتی شوهرتان به خانه می آید…

با خودتان قرار بگذارید که هیچ مسئله ی ناخوشایندی را در 90 دقیقه ی اولِ ورود همسرتان به خانه ، به او نگویید. آسمان که به زمین نمی آید! این همه ساعت ، از صبح، مشکل را در دل خود داشته اید تا او به خانه برگردد و به او بگویید، یکی دو ساعت دیگر هم رویش!

برای مردی که از سرِ کار بر می گردد، هیچ چیز مهمتر و خوشحال کننده تر از شما نیست، در حالیکه با لبخندی بر لب و فنجانی چای منتظر بازگشت او بوده اید! لذا این مسئله، در روایات ما صراحتاً بیان شده است که «به هر زنی که به شوهرش جرعه ای آب بنوشاند پاداش فراوانی داده می شود و شصت گناه از او بخشوده می شود.» [1]
جمعه های دوست داشتنی!

روز های جمعه را به خانواده و همسرتان، اختصاص دهید و کارهایی که هر دوی شما دوستشان دارید را با هم انجام دهید.

شما خانم محترم! نقشی اساس دارید. رئیس، شما هستید! بیاموزید که از خوشی های کوچک زندگی، لذت ببرید. هر 5 شنبه، کارهای یک هفته تان را بررسی کنید و ببینید که در طول آن یک هفته، چطور رفتار کرده اید؟ سپس برنامه ریزی کنید که در روز جمعه، رفتار بهتری داشته باشید و درباره نتیجه بررسی 5 شنبه تان، با همسر خود، گفت و گو کنید و سوء تفاهمات را برطرف نمایید. (البته نتیجه ی بهتر وقتی حاصل می شودکه هر دوی زن و شوهر، این کار را انجام دهند) و به یاد داشته باشید: همانگونه که خطا کردن، مخصوص انسانهاست، بخشش نیز مخصوص انسانهاست! رسول خدا (ص) فرمود : «…به یکدیگر ستم نکنید و کینه نورزید» [2] و نیز فرمود : «از کسی که به تو ستم کرده درگذر و به آن که از تو بریده است بپیوند و به آن که تو را محروم کرده، بخشش کن!» [3]
دوستانتان را ارزیابی کنید!

دوستان شما چه کسانی هستند؟ نصیحت چه کسانی را می پذیرید؟ با چه کسانی مشورت می کنید؟
در زندگی هر کدام از ما پیش آمده است که درباره کار یا زندگی شخصی مان، به بن بست رسیده باشیم. آن وقت است که اگر دوست خوبی نداشته باشیم، با سر به زمین می خوریم. چه کار باید کرد؟ دوستانتان را ارزیابی کنید تا خوب ها و یاری دهنده ها  از بدها و سوءاستفاده گران ، متمایز شوند. اگر خیلی عالی هم نبودند، اشکالی ندارد، هیچ انسانی کامل نیست!  اما آیا شما چند فرد مطمئن را دارید که می توانید افکار درونی تان را با آنان در میان بگذارید و به عنوان افراد عاقل، از آنان کمک بخواهید؟ امیر مومنان علی (ع) می فرمایند: مشورت، اندیشه های صحیح دیگران را برایت به ارمغان می آورد و تو را هدایت می کند. [4]
به شوهرتان، در نظم بخشیدن به بچه‌ها کمک کنید

کمتر مردی است که در مقابل بچه ها، گیج نشود ! وقتی کوچولوی شما بداخلاقی می کند ، او نمی داند باید چه تصمیمی بگیرد و چه عکس العملی نشان دهد؟
به او کمک کنید تا متوجه شود سیلی زدن، عکس العمل درستی برای حل این مشکل نیست! ساعت های کاری مداوم نیز نمی تواند دلیل خوبی برای «پدر خشنی بودن» باشد! او را متوجه این قضیه کنید که ایجاد تعادل بین کار و خانواده، اولویتی است که در درجه اول قرار دارد. به همسرتان اعتماد کنید و به او اجازه دهید «هنرِ پدرِ خوب بودن» را کسب کند! مطمئن باشید او از پَسش برمیاید! فقط کافیست که بداند تنها یک زندگی وجود دارد، نه دو زندگی (یکی کاری و یکی خانوادگی!). پس با تعیین اهداف و اولویت بندی آنها، شوهرتان می فهمد که باید اوقاتش را با شما و بچه ها تقسیم کند. آنگاه متعجب خواهید شد از اینکه بعضی از روزهای تعطیل، بدون اینکه شما بگویید، همسرتان، بچه ها را به پارک می برد تا شما بیشتر استراحت کنید!
دانستن برخی حقایق درباره شوهرتان، کار سختی نیست! ولی به آسانی می تواند زندگی تان را شیرین تر و دلچسب تر کند!
البته یادمان باشد که هیچ موفقیتی، یک طرفه حاصل نمی شود و برای کسب نتیجه ی مطلوب، هردوی زن و مرد، باید تلاش کنند! لذا به تلاشهایی که مردان باید بکنند نیز در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت.

پی‌نوشت ها:
[1] مفاتیح الحیات . ص 262
[2] مفاتیح الحیات . ص 289
[3] بحارالانوار . ج 75 . ص 71
[4] غرر الحکم . ص 441

بازدیدها: 20

خانه الکی بابا

بابا به خانه آمد اما در را باز نکرد او پایش را بلند کرد و از روی در رد شد در خراب شد و روی زمین افتاد بابا در را برداشت و سر جایش گذاشت. بابا خسته بود می خواست بخوابد. اما خانه جا نداشت که بابا در آن بخوابد. اگر پاهایش را دراز می کرد دیوار های خانه خراب می شدند. بابا گرد خوابید و زود از خواب بیدار شد حالا گرسنه بود و غذا می خواست. ظرفهای غذا خیلی کوچک بودند. بابا مجبور بود در همان ظرفهای کوچک غذا درست کند. اما اجاق گاز نداشت. بابا قابلمه ی غذا را روی جعبه ی کوچکی گذاشت و غذا را روی همان درست کرد. غذا هیچی نبود الکی بود. ولی بابا حسابی سیر شد. حالا باید سر کار می رفت. بابا ماشین بزرگش را برداشت و شروع کرد به هول دادن آن. آخر ماشین بابا فقط این طوری راه می رود. ماشین بابا تا حالا هیچ وقت واقعی روشن نشده است. بابا همیشه ماشینش را هول می دهد. گاهی وقتها هم آن را می کشد. بابا واقعا زحمت کش است.

بابا سرکار بود و داشت کار می کرد که یکدفعه از همان دور دید که خانه اش خراب شد و ریخت. بابا آهی کشید و فکر کرد و بعد گفت اصلا راحت شدم.

خوب آخر خانه ای که همه اش با بالش و پشتی درست شده باشد سقف آن هم چادر مامان باشد معلوم است که زود خراب می شود.

حالا بابا دیگر بابا نیست بلکه امیر کوچولوی مامان است و از مامان یک عالمه چیز طلب دارد. مثلا یک غذای واقعی که توی شکمش برود و او را سیر کند. بعد هم یک خانه ی بزرگ که جا داشته باشد تا امیر داخل آن بخوابد.به هر حال امیر کوچولو دیگر حوصله بابا بازی ندارد.

بازدیدها: 14

13 آبان تجلی روز دانش آموز

روز سیزده آبان، روزخاصی است! روزی كه حوادث بزرگ و سرنوشت ساز این ملت را در پیشانی خود حك كرده است. و چه عجیب كه ردپایی ثابت در تمام این حوادث به چشم می خورد.

ردپای استكبار جهانی که در تبعید امام در سال 42 ، در كشتار دانش آموزان و دانشجویان در سال 57 نقش داشتند و در نهایت دانشجویان خط امام با تسخیر سفارت آمریكا بر دخالت و دست اندازی های استكبار جهانی در میهن اسلامی مان پیروز شدند.

دانش آموزانی كه هنگام تبعید امام در سال 42 خردسالانی بیش نبودند 15 سال بعد غیور مردانی در این خاك شدند كه بر ظلم و بیداد شوریدند. آنان درس را نه در پشت نیمكت های چوبی كلاس و بر تخته سیاه آن كه بر صفحه سپید پیشانی مردمان زجركشیده در كوچه و بازار آموختند. آنان خود را مجزا از جریان انقلاب نمی دانستند آن روزها همه از پیر و جوان، زن ومرد و كودك در اعتصاب و راهپیمایی شركت می كردند. در آن روزها حتی گفتگوهای كودكان خردسال نه بر سر بازی ها و بازیچه ها كه از ظلم شاه و راهپیمایی ها بود.

دانش آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند كه اگر صفحه ایی از اوراق خونین انقلاب به نام آنان رقم نمی خورد، بر زحمات ، رشادت ها و تلاش های آنان جفا شده بود، آن روزها دانش آموزان، اعلامیه های امام را رونویسی و پخش می كردند ، شبها خطر حكومت نظامی را نادیده می گرفتند و با خط های ابتدایی و ناپخته خود دیوارهای شهر را به شعارهای انقلابی مزین میكردند.

اینها را باید در فضای فكری آن عصر و به ویژه در كلام امام جست كه اعتراضات فروخفته در درون ملت را كه عمری به درازای تاریخ داشت با ایمان و اعتقاد مردم گره زد و از میان آن پرشورترین انقلاب قرن را ساماندهی نمود..

امام خود در رأس مبارزه قرار می گیرد نه اینكه خود گوشه نشینی اختیار كرده مردم را به مبارزه فراخواند. امام گام اول مبارزه را بر می دارد و بر آمریكا، اسرائیل و رژیم پهلوی كه دست نشانده اولی و حامی دومی است فریاد می زند و خود رنج تبعید را شجاعانه تحمل می كند. ” من ا ز آن آدمها نیستم كه یك حكمی اگر كردم بنشینم چرت بزنم كه این حكم خودش برود ،من راه می افتم دنبالش. اگر خدای نخواسته یك وقتی دیدم كه مصلحت اسلام اقتضا می كند كه یك حرفی بزنم ، می زنم ودنبالش راه می افتم واز هیچ چیزنمی ترسم بحمدالله تعالی.” (صحیفه نور) .امام همانند دیگر رهبران سیاسی نمی گوید: بروید حزب تشكیل دهید، طرفدار جمع كنید بعد قیام كنید؛ امام نهیب می زند اگر مسلمانید بر شما واجب است كه تك تك یا دو به دو با ظلم مبارزه كنید.

در سایه این تعالیم است كه نوجوان روزهای انقلاب، دانش آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه، از راهپیمایی ها، مبارزات و شعارها بیش از درس های مدرسه، تعلیم یافته و برای فراگیری بیشتر در روز 13آبان 57 مدارس را به تعطیلی می كشاند و راهی دانشگاه تهران می شود.

در آن روز دانش آموز مسلمان ایرانی در خون خود وضو گرفت و به امام خود اقتدا كرد و در قیام نماز تنها خدا را بزرگ و لایق بزرگی خواند و نمازش را، رودرروی معبود و در بهشت او سلام داد.

بازدیدها: 5