چرا گریه؟
بازدیدها: 58
بازدیدها: 102
این دوره ها شامل کلاس های آموزشی احکام شرعی،مسائل قرآنی،بصیرتی و عقاید، در سطوح مختلف راهنمایی، دبیرستان، ویژه برادران است.
در کنار کلاس های آموزشی برنامه های اعزام به مشهد مقدس، پارک آبی،استخر،فوتسال ،میدان تیر،اردوهای یک روزه و چند روزه استانی هم برگزار می شود که این برنامه های فوق برنامه در واقع یک کار بسیار خوبی جهت انسجام نیروها و در بعد شکوفایی استعداد ها است.
بازدیدها: 54
فرزندم را در مدرسه دور از خانه ثبتنام کنم یا نزدیک؟/در ویژه ها/توسط دلفی
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد طاهر جزایری مسئول مرکز استعداد های ناب در این یادداشت کوتاه (فرزندم را در مدرسه ی دور از خانه ثبتنام کنم یا نزدیک؟)به سه نکته را به والدین جهت انتخاب مدرسه خوب برای فرزندان بیان می کند.
فرزندم را در مدرسه ی دور از خانه ثبتنام کنم یا نزدیک؟به سه نکته در انتخاب مدرسه باید توجه کرد.
معلمین و مربیان نباید اهل تنبیه باشند. باید الگوی خوب و مناسبی برای دانشآموز باشند. این ملاک در مقاطع پایین مانند پیشدبستان و دبستان بسیار حائز اهمیت است.
ممکن است درجایی معلم و مربیان خوبی داشته باشند اما دانشآموزانی که تجمیع شدهاند در این مجموعه دانش آموزان آسیبزایی باشند (سطح فرهنگی دینی پایینی داشته باشند)
مدرسه باید برای دانش آموزان 9-10 ساله برنامه نماز را داشته باشد. کتابهای درسی بهتنهایی برای رشد تربیتی کافی نیست و نیاز به مکمل دارد که مدرسه باید در کنار برنامههای عمومی پایه با برنامهریزی مناسب جهت برگزاری برنامههای مناسبتی و تربیتی به این امر مهم بپردازد.
اما یک سؤال اینکه میتوان فرزند را در مدرسه نزدیک به خانه که کار علمی خوب انجام میدهد اما کار فرهنگی نمیکند ثبتنام کرد؟
با لحاظ کردن شرایطی این مدرسه مناسب است:
پدر و مادر باید بتوانند یک مکمل خوب در کنار مدرسه قرار دهند؛ مثلاً فرزند را در نمازهای جماعت و نمازهای جمعه شرکت دهند، او را در مراسمهای دینی و مذهبی را حاضر کنند.
اما اگر این مدرسه ازلحاظ فرهنگی منفی است یعنی در رفتار دانش آموزان هیچ نظارتی نیست و هیچ قاعده و قانونی ندارد یا خانوادهها، خانوادههای مناسبی نیستند؛ این مدرسه مناسب نیست.
باید این نکته را گفت که اگر در دورترین منطقه شهر مدرسهای باشد که ویژگیهای ذکرشده بالا را داشته باشد باید فرزندمان را آنجا ثبتنام کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد طاهر جزایری
بازدیدها: 25
پازل گمشده
نگاهی اجمالی بر طرح تشکیلاتی شهید بهشتی
یکی از حلقههای مفقوده در طرح های تربیتی عدم وجود یک طرح و برنامه برای سازماندهی وارتقای سطح مهارتی طلاب و دانشجویان است ، شورای راهبردی موسسه فرهنگی و تربیتی طلیعه داران ظهور در همین راستا اقدام به طرح ریزی و برنامه ریزی طرحی با نام «طرح تشکیلاتی شهید بهشتی» کرده است . مصاحبه ذیل با حجت الاسلام سید علی جزایری جهت آشنایی بیشتر با این طرح صورت گرفته است . ادامه مطلب
بازدیدها: 6
هنوز ساعاتی از صحبتهای رهبر انقلاب در جمع نیروی دریایی(مهرماه ۹۴) نگذشته بود که رفتار سعودیها در ماجرای کشتار مظلومانهی منا تغییر کرد. زیرا آنها میدانستند تهدید به برخورد «سخت و خشن» که از سوی رهبر ایران صورت گرفته، یک تعارف نیست. در ماجرای اقدام تروریستی داعش در مجلس نیز وقتی سخن از انتقام و سیلی محکم از سوی رهبر ایران صورت گرفت؛ همگان منتظر اقدامی خیرهکننده از سوی ایران علیه داعش بودند. کنار چندین عملیات بزرگ و کوچک، شلیک ۶ موشک به مواضع تروریستها در سوریه چنان سیلی بود که دوست به آن افتخار کرد و دشمن از آن مبهوت شد. سؤال آن است که چرا دشمن از تهدید رهبر انقلاب رفتارش را تغییر داده و میدهد؟ جواب آن یک چیز است: آنها تجربه کردهاند که اگر از سوی رهبر انقلاب حرفی زده میشود؛ آن حرف حتما عملی میشود. آن تهدید، آن وعده، “وعدهی صادق” است. طبعا کسی هم میتواند وعدهی صادق و راست بدهد که جدا از خصلتهای فردی و ایمان به وعدههای الهی، هم بر امکانات و تواناییهای مجموعهی تحت امرش اشراف داشته باشد و هم از توانمندی و وضعیت رقیبش اطلاع کافی.
هنوز اندکی از مذاکرات هستهای با آمریکا نگذشته که رهبر انقلاب در تحلیلی بیان کردند که به مذاکرات خوشبین نیستند چراکه طرف مقابل، بدعهد است و اهل خدعه. دوسال بعد از آن، همگان، حتی همان تیم مذاکرهکننده که ابتدا خوشبین بودند هم از بدعهدیهای مکرر آمریکا خبر دادند.
در آغاز بحران سوریه هم که بسیاری از افراد ناامید از عاقبت آن بودند، رهبر انقلاب، تحلیل دیگری داشت. سیدحسن نصرالله، تحلیل رهبر انقلاب دربارهی آن ماجرا را چنین روایت میکند: “همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه بعد از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. اما آیتالله خامنهای تأکید کردند که باید تلاش کنیم تا اسد در این جنگ پیروز شود و پیروز خواهد شد. ” و امروز سرانجام و عاقبت آن تحلیل را میبینیم. محور مقاومت پیروزی علیه داعش را جشن میگیرد.
راست گفتهاند که تحلیل درست، “خبر آینده” است. یک تحلیل درست با “جمعآوری اطلاعات” و “پردازش دقیق” آنها از آینده خبر میدهد. چنین امری محقق نمیشود مگر آنکه تحلیلگر، از اخبار درست و آگاهی کافی برخوردار باشد.
به دو گزارهی فوق، باید این گزاره را هم اضافه کرد که برای رسیدن به تحلیل درست، باید در میدان بود و از نزدیک، مشکلات را لمس کرد. یک مسئول اجازه نمیدهد فاصله و رابطهاش با مردم کم بشود. رهبر انقلاب خود تأکید دارند که «معتقدم که برای یک مسؤول در دستگاه حکومتی – اعم از مسؤولیتی که بنده دارم یا مسؤولیتی که دیگر مسؤولان دارند – انقطاع از واقعیات و دوری از مردم، عامل انحطاط است… حضرت به مالک اشتر فرمودهاند: قلّة علم بالأمور؛ به خاطر احتجاب و دوری از مردم، آگاهی انسان از همه چیز کم میشود. البته من به خانههای اشخاص هم میروم. یکی از کارهایی که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهوری تا بهحال انجام دادهام – البته گاهی بیشتر است، گاهی کمتر – این است که به منازل اشخاصی از آحاد و تودههای مردم میروم، روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم. (۱۳۷۹/۱۲/۰۹) یکی از وزرای وقت اواخر دههی هفتاد در حوزهی صنعت نیز تعریف میکرد که “در سالی که قیمت فولاد در جهان به تعبیر خود اهل فولاد به درّهی مرگ افتاده بود و واردات نیز خیلی گسترش پیدا کرده بود، طوری که شرکتهای تولیدکننده ضرر میکردند، در همان ایام و در یکی از شبهای احیاء، یکی از مسئولان دفتر رهبری با من تماس گرفت و گفت که آقا نگران هستند و گفتند بیا اینجا. شب احیاء بود و این موضوع برای من خیلی عجیب بود، زیرا معمولاً آقا در شب احیاء برای خود برنامههای خاصی دارند و معمولاً به هر کاری نمیپردازند. من فکر میکردم در این شب دیگر ایشان حال و هوای این حرفها را نباید داشته باشند. ” اما کار مردم واجب بود.
همین درک از واقعیات و مشکلات زندگی مردم هم هست که بعد از پیگیریها و جلسات موردی در طول این سالها، موجب برگزاری رسمی چندین جلسه آسیبهای اجتماعی از سوی رهبر انقلاب شده است و در آن مسئولان بهصورت ویژه مورد خطاب قرار میگیرند و باید برنامههای عملیاتیشان را ارائه دهند. و همین اطلاع یافتن دقیق از زندگی و مشکلات مردم است که موجب میشود رهبر انقلاب در حوادثی چون زلزلهی بم و آذربایجان و کرمانشاه، شخصا حضور یابند و از نزدیک امورات را پیگیری کنند، یا به سران سه قوه، برای حل مشکلات برخی از مؤسسات مالی و اعتباری که مردم گرفتار آن هستند، دستوراتی صادر میکنند. به سبب همین درک ملموس و واقعبینانه از زندگی و واقعیات جامعه است که ایشان توانایی تشخیص گزارشهای درست از نادرست یا ناقص را دریافتهاند: «بنده بتدریج آدم با تجربهای شدهام در این مسائل گزارشگیری؛ گزارشها صرفاً آن چیزی که در گزارش به بنده یا به مدیر ارشد ارائه میشود، نیست؛ حواشیای دارد، گوشهکنارهایی دارد که گاهی محتوای گزارش را عوض میکند؛ اگر ما بخواهیم واقعیتها را درست بفهمیم، بایستی برویم میدانی نگاه کنیم.»(۱۳۹۴/۰۸/۲۰)
البته سالها پیش از این نیز، در پاسخ به سؤال دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که از چه طریق و چگونه در جریان امور و مسائل جامعه قرار میگیرید و آیا همهچیز را به شما میگویند؟ اینگونه پاسخ میدهند که: «من از طُرق رسمی و غیر رسمی سعی میکنم با واقعیات در تماس باشم. گزارشهایی که به من داده میشود، بسیار متنوّع است. هم گزارشهای دستگاههای مختلف اطّلاعاتی است -چه اطّلاعات مربوط به وزارت اطّلاعات، چه آنچه که مربوط به اطّلاعات نیروهای مسلّح است، چه آنچه که مربوط به بعضی از دستگاههای خبر رسانىِ دستگاههای دولتی است- هم بخشی از دفتر ما کارش اطّلاعرسانی است؛ مثل دفتر ارتباط مردمی و دفتر بازرسی، که اینها از طریق نامه و تلفن مرتباً با مردم در تماسند. با اشخاص و تیپهای مختلف اجتماعی هم ملاقاتهای فراوانی دارم و نامه هم زیاد دریافت میکنم. بههرحال گوش من، گوش فعّالی است اما در عین حال مدّعی نیستم که همهچیز را میدانم. ممکن هم نیست که همه چیز را بدانم؛ البته ممکن است چیزهایی را بدانم و چیزهایی را هم ندانم. البته به شما عرض کنم، اطّلاع از مردم، یک بخش از اطّلاع است؛ بخش دیگرش اطّلاع از دشمن است.»(۱۳۷۹/۱۲/۰۹)
با این سه گزاره، یعنی اشراف کامل بر محیط پیرامونی، داشتن اطلاعات دقیق و کافی، و دیدن واقعیات جامعه از نزدیک و میدانی است که میتوان به “تحلیل درست و جامع” از رخدادها و حوادث رسید. راز وعدههای صادق رهبر انقلاب نیز در این سه گزاره نهفته است.
بازدیدها: 2
معیار و ملاک پیشرفت متربیان چیست؟/در تصاویر اسلایدر, موسسه فرهنگی طلیعه داران ظهور, همه مطالب, ویژه ها/توسط دلفی
حجت السلام ایمان کسایی :
یکی از مسائل مهمی که انسان در زندگی با آن روبرو ست رشد و موفقیت و پیشرفت در زندگی است. اساساً چه زمانی می توانیم خود و یا دیگران را ارزیابی کنیم که به چه میزان در زندگی پیشرفت کرده ایم. این مسئله برای مربیان در کار تربیتی نیز مطرح است؛ که محور رشد و ملاک پیشرفت در متربیان چیست؟ آیا نظم در پوشش، ادب در گفتار، موفقیت در تحصیل ، ملاک روشد متربی است؟ عدم پاسخ گوئی شفاف به این سوال هم ما را در ارزیابی خود و دیگران دچار اشتباه میکند و هم نمیدانیم محور حرکت در زندگی خود را به چه موضوعی اختصاص می دهیم.
متفکرین شرق و غرب نظرهای مختلفی را پیرامون این موضوع مطرح کرده اند ؛ اما از نگاه دینی در بستر زندگی انسان، خداوند ارزشهایی را آفریده است که این ارزشها کمال مطلوب هستند و هر انسانی هر چه به این ارزشها نزدیکتر شود، رشد و پیشرفت بیشتری کرده است. به عنوان مثال خود خداوند متعال بالاترین ارزش است.
هرچه انسان صفات الهی در وجودش نمود بیشتری پیدا کند خود صاحب ارزش میشود. نظام ارزشی در عالم نظام واحدی است. ارزشها نسبی نیستند؛ اینکه برخی قائل به نسبیت اخلاق هستند چون قائل به نظام ارزشی نیستند. می گویند پسند مردم مهم است. ممکن است در یک زمان مردم پوشش را بپسندند، حجاب میشود ارزش و در یک زمان پوشش را نپسندند حجاب و حیا می شود ضد ارزش.
اما از نگاه دینی خداوند نظام ارزشی را به صورت حقیقتی غیر قابل تغییر آفریده است. نه اینکه انسان خالق و یا تغییر دهنده آن باشد. لذا اخلاق جزء نظام ارزشی است. همیشه فعل اخلاقی خوب و ارزشمند است. نه اینکه انسان به خاطر پول و قدرت و… اخلاق را زیر پا بگذارد به همین منظور است که می بینیم ابی عبدالله، آقا امیرالمومنین در جنگ با دشمن اخلاق را رعایت می کردند. با اینکه دشمن سابقاً آب را روی ایشان بسته بود اما ایشان به محض تسلط بر رودخانه، آب را بر روی دشمن باز کردند.
لازم به ذکر است انسان فطرتاً گرایش به ارزشها دارد. خداوند فطرت را قوه محرکه انسان برای حرکت به سمت نظام ارزشی قرار داده است.این حرکت نه به دلیل نیاز بلکه به دلیل گرایش فطرت به خوبی ها و ارزش هاست.
توضیح این مطلب را در نوشتار بعد پی خواهیم گرفت.
بازدیدها: 8
فضایل عجیب روز غدیر | حجت الاسلام والمسلمین پناهیان/در همه مطالب, ویژه ها/توسط دلفی
[quote]خداوند در روز عید غدیر دوبرابر شب قدر، دو برابر شب عید فطر، دوبرابر ماه مبارک رمضان، از آتش جهنم نجات میدهد./ هر کاری ثوابی در روز غدیر، ثواب هشتاد ماه عبادت دارد!/ طعام به مؤمنین در روز غدیر، مانند اطعام همۀ انبیاء و صدیقین است!/ ثواب دویست هزار برابری صدقه در راه خدا/ امام رضا(ع) هر کسی را که در روز غدیر به خانۀشان میآمد برای شام، نگه میداشت و وقتی میخواست برود، به او هدایای متنوعی-از انگشتر تا پارچه تا هدایای مختلف-میدا. دیگر چهطور باید به ما بگویند که «مهم است»؟![/quote]
حجت الاسلام پناهیان:
[button_link size=”medium” src=”http://bayanbox.ir/download/2270965450094186905/Clip-Panahian-FazaeleAjibeQadir.mp3″]دانلود صوت سخنرانی[/button_link]
منبع: بیان معنوی
بازدیدها: 8
غدیر اكمال دين و اتمام نعمت/در همه مطالب, ویژه ها/توسط دلفی
غدير اساس دين اسلام و ثمره نبوت پيامبر(ص) است. نام غدير تعيين كننده صراط مستقيم تا آخرين روز دنياست، و خطابه غدير زندهترين سند آن نتيجهاش، ولايت اميرالمومنين (ع) است. در طول تاريخ بعثت پيامبر اسلام تنها حكم غدير است كه با مقدماتي خاص دور مكاني خاص و در بين اجتماعي عظيم مطرح شده است، زيرا احكام الهي ديگر يا در مسجد پيامبر(ص) و يا در خانه آن حضرت براي عدهاي گفته ميشد و بعد خبر به همه ميرسيد. از اين رو ما ميتوانيم به متمايز بودن مسئله غدير پي ببريم.1
در سال دهم هجرت پيامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دين اسلام را به مردم ابلاغ نمايند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولايت و خلافت دوازده امام (ع). پس از اين اعلان مردم با عجله آماده خروج از مكه شدند. بعد از اينكه افراد به محل غدير خم رسيدند پيامبر بر روي منبري كه در زير درخت كهنسالي كه در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا اميرالمومنين (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالاي منبر پيامبر و دست راست آن حضرت بايستد، پس پيامبر منتظر ايستادند تا مردم كاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمي خود را بيان نمودند.
ايشان در اثناي خطبه دو عمل را انجام دادند، در ابتدا پس از مقدمه چيني و ذكر مقام خلافت و ولايت اميرالمومنين(ع) براي اينكه هرگونه شك و شبههاي را برطرف نموده باشند پس از شرح مقام ولايت به صورت لساني حضرت علي(عليهالسلام) را جانشين خود خواندند و آن را بدينگونه عنوان كردند كه: «باطن قرآن و تفسير آن را براي شما بيان نميكند مگر اين كه كسي كه دست او را ميگيرم و او را بلند ميكنم و بازويش را گرفته و او را بالا ميبرم» سپس حضرت بازوان علي (ع) را گرفتند سپس فرمودند: «هر كس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست». و اقدام عملي دوم حضرت پيامبر، بيعت گرفتن از مردم بود، چون زياد بود و گرفتن بيعت از آن جمعيت انبوه غيرممكن بود لذا ممكن بود كه افرادي به بهانههاي مختلف از بيعت شانه خالي كنند، حضرت فرمودند به خاطر ازدحام جمعيت امكان بيعتگرفتن از همه وجود ندارد اين سخن را كه من ميگويم تكرار كنيد و بگوييد: «ما فرمان تو را از جانب خداوند كه درباره عليبنابيطالب و امامان و مريدانش به ما رساندي اطاعت ميكنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت ميكنيم… عهد و پيمان در اينباره براي آنان از ما از قلبها و جانها و زبانها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار كرده است».
وقتي كلام حضرت پايان يافت همه مردم سخن ايشان را تكرار نمودند و بدينوسيله بيعت عمومي گرفته شد. در مراسم بيعت، پيامبر (ص) عمامه خود را كه «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين (ع) قرار دادند.
ادعاي منافقان و دشمنان علي مبني بر اينكه هدف از مراسم غدير، اعلان دوستي حضرت پيامبر(صلياللهعليهو اله) به علي(عليهالسلام) است:
پيامبر زماني كه صحابه جمع شدند تا ايشان خطبه غدير و مراسم غدير را اجرا كنند و فرمودند: «اي مردم من علي را دوست دارم!» و چند بار اين جمله را تكرار نمودند و سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه آن حادثهاي كه پيامبر ميخواست مردم ببينند و آن را به گوش ديگران برسانند آيا به اين علت بود كه پيامبر علي را دوست دارد؟ آيا چنين حركتي از يك انسان عادي قابل قبول است؟ و آيا حركتي بيهوده نبوده است؟ و مگر مسلمانان نميدانستند كه پيامبر را دوست دارد؟ ولي ميتوان اين موضوع را اينگونه پاسخ داد كه اگر روز غدير تنها براي ابلاغ دوستي بود، پس چرا جبرييل، آن فرشته بزرگ وحي بيايد و رسول خدا را از پيام وحي آگاه كند و چنانكه خود شخص رسول خدا (ص) فرمودند: همانا جبرييل كه درود خدا بر او باد سه بار بر من نازل شده و سلام خدا را رساند، و فرمود كه در اين مكان (غديرخم) توقف نمايم، و به سياه و سفيد شما اعلام كنم كه عليبنابيطالب وصي و جانشين و پيشواي شما بعد از من است، جايگاه او نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسي پيامبر است، با اين تفاوت كه پس از من پيامبري نخواهد آمد، علي(ع) پس از پيامبر، رهبر شماست، و خداوند بزرگ آيهاي در قرآن در همين مسئله نازل فرموده كه: همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و كساني كه ايمان آوردند و نماز را به پاي دارند، و در حال ركوع زكات بپردازند. همانطور كه ميدانيم علي(عليهالسلام) نماز را به پاداشت، و در حال ركوع زكات پرداخت و در هر حال خدا را ميطلبيد و اگر هدف آن حضرت تنها اعلان دوستي با علي (عليهالسلام) بوده، پس چرا آيه نزول آيه 55 سوره مائده (بلغ ما انزل اليك) به اعلام رهبري امام علي (عليهالسلام) ارتباط دارد كه در اين آيه خداوند ميفرمايد: اي رسول خدا آنچه درباره علي از طرف خدا بر تو نازل شد، ابلاغ كن يعني رهبري علي (عليهالسلام) بر امت اسلامي را به مسلمانان بازگو و چرا در سخنراني خود، امامت و وصايت امام علي (عليهالسلام) را آشكارا بيان نمود.2
اولين خطابه حضرت رسول در منا بود. اين خطبه اشاره به امنيت اجتماعي مسلمين از نظر مال، و جان و آبرو داشت، سپس آن حضرت خونهاي به ناحق ريخته شده و اموال به ناحق گرفته شده در دوران جاهليت را بخشيدند تا بدين وسيله كينهتوزيها از بين برود، و سپس در اين خطابه فرمودند: «اگر من نباشم عليبنابيطالب در مقابل متخلفين خواهد ايستاد» و سپس ايشان حديث ثقلين را بيان فرمودند: « من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي ميگذارم كه اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نميشويد: كتاب خدا و عترتم يعني اهلبيتم».
دومين خطابه را حضرت در مسجد حنيف در منا فرمودند: ايشان در اين خطبه به اخلاق عمل، دلسوزي براي امام مسلمين و تفرقه نينداختن سفارش فرمودند و تساوي همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانين الهي را اعلام كردند.3
نگاهي به حديث روز غدير در منابع اهل سنت
در صفحات 56/ 55 ج اول سنن ابنماجه چنين آمده است كه: «همراه رسول خدا از سفر حج برميگشتيم كه در ميان راه ايشان دستور دادند تا همه افراد جمع شدند، آنگاه خطاب به جمعيت فرمودند: آيا من بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر نيستم؟ گفتند: آري، فرمود: اين شخص- علي (عليهالسلام)- ولي هر كسي است كه من مولاي اويم، خدايا! دوست بدار هر كه را كه او را دوست ميدارد و دشمن بدار هر كه را كه او را دشمن ميدارد.
ترمذي در ج دوم جامع خود با سند خويش از مسلمهبن كهيل نقل ميكند كه ميگفته است، از ابوالطفيل شنيده كه او از ابوسريحه يا از زيدبن ارحم از فرموده رسول خدا (صلياللهعليهو آله) نقل كرده كه پيامبر (صلياللهعليهو آله) فرمودهاند: «هر كه من مولاي اويم، علي مولاي اوست». كتاب مجمع الزوائد خود، حديث غدير را نخست به نقل از طيرني آورده و سپس از گفته علي(عليهالسلام) نيز نقل ميكند كه فرموده است: به دستور پيامبر(صلياللهعليهو آله) در منطقه خم نخست زير درختي را از خار و خاشاك پاك كردند، آنگاه پيامبر در حالي كه دست مرا در دست گرفته بودند: خطاب به مردم فرمودند: اي مردم! آيا شما گواهي نميدهيدكه خداوند پروردگار شماست؟ گفتند: آري، گواهي ميدهيم. سپس فرمود: آيا گواهي نميدهيد به اينكه خدا و رسول او بر شما از خودتان سزاوارترند و اينكه خدا و رسول خدا مولاي شمايند؟ گفتند: آري، همينگونه است. پيامبر (صلياللهعليهو اله) فرمودند: هر كس كه خدا و رسولش مولاي اويند اين مرد مولاي او خواهد بود.4
غدير از نظر اهلبيت (عليهالسلام)
پيامبر اكرم (صلياللهعليهو اله) فرمودند: روز غديرخم برتر اعياد امت من است و آن روزي است كه خداي متعال به من امر فرمودند تا برادرم عليبنابيطالب (عليهالسلام) را به عنوان علم (هدايت) براي امتم معرفي كنم، تا پس از من به وسيله او هدايت شوند.
حضرت علي (عليهالسلام) ميفرمايند: ايشان در سالي كه روز جمعه و عيدغدير در يك روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزي بس بزرگ است. امروز روز كاملشدن دين است، امروز روز عهد و پيمان است. امروز، روز بيان حقايق ايمان است. امروز روز راندن شيطان است.
حضرت فاطمه زهرا(س): محمدبنلبيد گويد: روزي به حضرت فاطمه(س) عرض كردم، آيا رسول خدا بر امامت علي(عليهالسلام) تصريح فرمودند: حضرت فرمودند: و اعجبا، آيا روز غدير را فراموش كرديد! امام حسن مجتبي: در سال 41 هجري، زماني كه امام حسن مجتبي(عليهالسلام) ميخواست پيمان صلح را با معاويه منعقد كند خطبهاي خواندند كه در ضمن آن خطبه فرمودند: اين امت، جدم(صلياللهعليهو اله) را ديدند و از او شنيدند، كه دست پدرم را در غديرخم، به دست گرفت و به آنها فرمود: (من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آنها امر فرمودكه حاضران به غايبان بگويند.
امام محمد باقر(عليهالسلام) فرمودند: ابليس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سرداد: روزي كه مورد لعن قرار گرفت، روزي كه به زمين فرستاده شد، روزي كه پيامبر اكرم(صلياللهعليهو اله) به نبوت مبعوث شد، و روز عيدغديرخم.5
در كتاب ثواب الاعمال روايتي به نقل از قاسمبنيحيي از پدربزرگش حسنبنراشد آمده كه گفته است: به امام صادق (عليهالسلام) عرض كردم: فدايت شوم آيا براي مسلمانان عيد ديگري جز فطر و قربان وجود دارد؟ فرمود: اي حسن! آري، عيدي كه از اين دو عيد شريفتر و برتر است. گفتم: آن كدام است؟ فرمود: روزي كه اميرالمومنين براي مردم به عنوان نشانه هدايت برگزيده شد. پرسيدم: كدام روز هفته بوده است؟ فرمود: روزي در سالها تغيير ميكند، آن روز هجدهم ذيحجه است گفتم: فدايت شوم، براي ما چه كاري شايسته است كه در آن روز انجام دهيم؟ فرمود: اي حسن! آن روز را روزه بگير و فراوان بر محمد اهلبيت او درود فرست و به پيشگاه خداوند از آنان كه بر ايشان ستم كردهاند و منكر حق آنان شدهاند، بيزاري بجوي! و پيامبران گذشته به اوصياي خود سفارش ميكردهاند كه اين روز را عيد بگيرند. حسنبن راشد ميگويد گفتم: براي كسي از ما كه آن روز را روزه بدارد چه پاداشي است؟ فرمود: معادل شصت ماه روزهگرفتن.6
امام رضا (عليهالسلام) ميفرمايند: اين روز، روز عيد اهلبيت محمد عليهمالسلام است. هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد ميكند.
امام هادي(عليهالسلام) ميفرمايند: روز غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهلبيت و محبان ايشان به شمار ميآيد.7
آيا غدير، يك حركت دفعي و يك عمل يكباره بود يا در مورد آن تصميم گرفته شد؟
يكي از سؤالاتي كه درمورد غدير مطرح ميشود اين است كه آيا اين ماجرا يك حركت دفعي بوده يا در مورد آن تصميم گرفته شده است؟ و يا اينكه اصلاً بحثي در اين رابطه بوده و در سرزمين (جحفه) يك مرتبه به پيامبر اكرم(صلياللهعليهو آله) وحي نازل شد كه علي(عليهالسلام) را به عنوان جانشين خود انتخاب كن در غير اين صورت اصلاً دين را تبليغ نكردهاي، كدام يك از اين دو ديدگاه درست است؟ به احتمال زياد ديدگاه دوم صحيح است و اين چنين نبوده كه در غدير و يك مرتبه و بدون هيچ به سابقهاي پيامبر (صلياللهعليهو آله) وحي شده باشد كه علي (عليهالسلام) را به عنوان جانشين خود معرفي كن واگر معرفي نكني دين را تبليغ نكردهاي. خير اينگونه نبودهاست زيرا سابقه جانشيني علي(عليهالسلام) به زمان اعلان رسمي و علني دين اسلام برميگردد و از زماني كه آيه مباركه( و انذر عشيرتك الا قربين) نازل شده كه طبق آن پيامبر مأمور شدند تا بستگان خود را جمع و آنها را با دعوت و سخن خود آشنا نمايد، در همان روز جانشيني علي(عليهالسلام) اعلام شده و از آن پس هم حضرت رسول در طول دوره نبوت خود بارها موضوع جانشيني حضرت علي(عليهالسلام) را مطرح كردند. و در اين مورد اسناد بسيار معتبري داريم كه حتي برخي از محققين اهل سنت هم به آن اذعان ميكنند. به عنوان مثال: عمرانبن حصين ميگويد: پيامبر اكرم(صلياللهعليهو اله) فرمودند: به درستي كه علي از من است و من هم از او هستم، و او ولي هر مؤمن است بعد از من.
معجزه غدير
واقعه عجيبي كه به عنوان يك معجزه تلقي ميشد در روز عيد غدير اتفاق افتاد و آن ماجراي «حارث فهوي» بود. در آخرين ساعات از روز سوم، او با 12 نفر از اصحابش نزد پيامبر (صلياللهعليهو آله) آمد و گفت:
«اي محمد! سه سؤال از تو دارم: آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبر خود را از جانب پروردگارت آوردهاي يا از پيش خود گفتي؟ آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آوردهاي يا از پيش خود گفتي؟ آيا اينكه درباره عليبنابيطالب گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه …» از جانب پروردگار بود يا از پيش خود گفتي؟
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:«خداوند به من وحي كرده است و واسطه بين من و خدا جبرييل است و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نميكنم».
حارث گفت: خدايا، اگر آنچه محمد ميگويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكي بر ما بفرست» سخن حارث تمام شد و به راه افتاد. خداوند سنگي از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گرديد و همانجا او را هلاك كرد. بعد از اين جريان، آيه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرين ليس له دافع…» (سوره معارج، آيه 21) نازل شد. پيامبر (صلياللهعليهو اله) به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند آري. با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحي سرچشمه گرفته و يك فرمان الهي است.8
نتيجه
روز غدير به فرموده امام جعفر صادق(عليهالسلام) بزرگترين و از بهترين اعياد اسلامي است. غدير عيدي است كه از تمام اعياد عظمت و شرافت و فضيلت و حرمتش بيشتر است. در اين روز پيامبر اكرم(صلياللهعليهو اله) به امر پروردگار حضرت علي(عليهالسلام) را به امامت و خلافت پس از خود منصوب فرمودند و به نص قرآن كريم در چنين روزي اكمال دين و اتمام نعمت الهي بر مسلمانان گرديد و به فرموده امام صادق (عليهالسلام) لازم است در چنين روز باعظمتي جشن و سرور به پا نمايند و به ديدار يكديگر بروند و تبريك و تهنيت بگويند.
بعضي از جهات حكم غدير را ميتوانم اين طور بيان كنم كه:
1- خطاب خداوند كه «اي پيامبر ابلاغ من آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده كه اگر ابلاغ نكني رسالت خود را نرساندهاي كه در هيچ يك از فرامين الهي چنين مطلبي گفته نشده است.
2- اقرار گرفتنهاي حضرت رسول از مردم در روز غدير.
3- مسئله امامت فقط صورت يك خبر و پيام و خطابه ابلاغ نشده بلكه به عنوان حكم و فرمان الهي و بيعت عموم مسلمانان و تعهد آنان اجرا شد.
4- خطاب خداوند كه فرمودند: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم» كه تا آن روز مشابه آن را هم در هيچ موردي نفرموده بودند.
مقاصد حضرت رسول از خطبه غدير را در چند مورد ميتوان بيان كرد:
1- نتيجهگيري از زحمات 23 ساله با تعيين جانشيني كه ادامه دهنده اين راه باشد.
2- حفظ دائمي اسلام از كفار و منافقين با تعيين جانشيناني كه از عهده اين مهم برآيند.
3- اقدام رسمي براي تعيين خليفه كه از نظر قوانين ملل در هميشه تاريخ سنديت دارد.
4- بيان يك دور جامع از برنامه 23 ساله و گذشته و حال مسلمين.
5- ترسيم خط مشي آينده مسلمين تا آخر دنيا.
6- اتمام حجت بر مردم كه از مقاصد اصلي در ارسال پيامبران است.9
پينوشتها:
1) انصاري زنجاني، محمد باقر، اسرار غدير، گزارش تحليلي از واقعه غديرخم، نشر مولود كعبه، غدير 1421، ص 29
2) دشتي، محمد، جايگاه غدير، اميرالمومنين (عليهالسلام)/ چاپ اول/ زمستان 77، قم، صص 26-28.
3) انصاري زنجاني، همان، ص 39.
4) ندارد
5) شيخ محمدرضا، غدير در اسلام، ترجمه كتاب الغدير فيالاسلام/ مترجم: دكتر محمود مهدوي دامغاني، انتشارات بنياد بينالمللي غدير، پاييز 1380، صص 46-54.
6) حائري تهراني، مهدي، پرتوي از غدير/ انتشارات هجرت، 1374، صص 59-62.
7) شيخ محمدرضا، همان، ص 256.
8) نعيمآبادي، غلامعلي، غدير در آينه تاريخ، ص 235/ مؤسسه فرهنگي انتشاراتي توسعه قلم، 1381، ص 235.
منبع:ido.ir
بازدیدها: 8
در مقابل جریان غدیر، همواره دو جریان قرار داشتهاند که سعی در انحراف مسیر اصلی هدایت و سعادت جامعه داشتهاند:
طرفداران این جریان سعی کرده و میکنند غدیر را صرفا به موضوعی شیعی تبدیل کنند. در حالیکه «غدیر یک مسأله اسلامی است؛ یک مسأله فقط شیعی نیست. در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم یک روز سخنی بر زبان رانده و عملی انجام داده است که این سخن و این عمل، از ابعاد گوناگون دارای درس و معناست. نمیشود ما بگوییم که از غدیر و حدیث آن، فقط شیعه استفاده کند؛ اما بقیه مسلمانان از محتوای بسیار غنیای که در این کلام شریف نبوی وجود دارد و مخصوص یک دوره هم نیست، بهره نبرند.»(۱۳۷۹/۰۱/۰۶) و یا با ارائه تفسیرها و تحلیلهای تفرقهانگیزانه و وحدتگریزانه، بر اختلاف بین مذاهب اسلامی دامن زدهاند.
دومین جریان مقابل غدیر، مبلغان اسلام سکولارند که با تفاسیر فردگرایانه و مناسکگونه، تلاش کردهاند با به حاشیه بردن و یا حتی نادیده گرفتن ماجرای غدیر، دین را از دخالت در حوزه عمومی و حکومتی کنار بگذارند. در حالیکه ماجرای غدیر پاسخی به ادعای اشتباه این جریان است. «آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد – و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دستهاى دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است – جوابشان مسئله غدیر است. پیغمبر اکرم در آن موقعیّت حسّاس، در آخرین ماههاى زندگى، به دستور خداى متعال، یک مسئله اساسى و مهم را بیان میکنند و آن عبارت است از پرداختن به مسئله حکومت براى بعد از زمان پیغمبر.»(۱۳۹۳/۰۷/۲۱) گرچه پیش از این، «اسلام با تشکیل حکومت در مدینه و تشکیل جامعه مدنی نبوی نشان داد و ثابت کرد که اسلام فقط نصیحت کردن، موعظه کردن و دعوت کردن به زبان نیست. اسلام میخواهد حقایق احکام الهی در جامعه تحقق پیدا کند.»(۱۳۸۹/۰۹/۰۴) ادعای طرفداران اسلام سکولار در حالی است که «سکولارترین حکومتهای دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفتهاند… جسم و جان مردم در اختیار آنهاست.»(۱۳۸۹/۰۹/۰۴) بههمین علت است که: «امیرالمؤمنین فرمود: اگر از من اطاعت کنید، من شما را به بهشت میرسانم… این هدف امیرالمؤمنین [است]. رساندن انسانها به بهشت، هم در زمینهى فکرى مردم، [هم] در زمینه روحى و قلبى مردم، [هم] در حیات اجتماعى مردم، نقش مىآفریند.»(۱۳۹۳/۰۲/۲۳) این موضوع از آن جهت مهم است که «کسانى در گوشهوکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است… اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه ما است.»(۱۳۹۳/۰۲/۲۳)
غدیر در مقابل این دو انحراف دو پیام مهم برای امت اسلامی دارد. اول آنکه عنصر وحدتساز در جامعه اسلامی است و دوم آنکه در مقابل سکولارها مبلغ اسلام سیاسی است. به همین دلیل است که از میان همه مناسبتها و اعیاد دینی و مذهبی، عید غدیر را “عیدالله الاکبر” نامیدهاند. «چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینه هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است.»(۱۳۸۸/۰۹/۱۵)
بازدیدها: 5
امام محمدباقر علیه السلام ، پنجمین ستاره فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت و شکافنده علوم اسلامی است. سراسر زندگی اش نور بود و عمر پربرکتش در راه ارشاد و هدایت انسان ها صرف شد. از زمینه سازی های پدرش، امام سجاد علیه السلام در راه معرفی مکتب تشیع و مبارزه با طاغوت ها بهره برداری بسیاری کرد و با تربیت شاگردان برجسته و تبیین فقه ناب اسلامی و آموزه های اهل بیت _علیهم السلام_ ، بزرگ ترین قدم را برای شناساندن تشیع و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به مردم برداشت. ایشان در چهارسالگی در واقعه غم بار کربلا حضور داشت و در سفر کوفه و شام، همراه پدر، همه حوادث را از نزدیک دید و بر اساس فرهنگ زندگی آفرین عاشورا تربیت شد. او نماد ارزش های والای انسانی و کمال اخلاقی است، همه لحظه های زندگی درخشانش، درس های بزرگ انسانی را الهام می بخشد.
امام سجاد علیه السلام با به کار بردن لقب باقر درباره فرزند خود، بر شخصیت علمی او تکیه داشت. ایشان در برابر پرسش یکی از فرزندانش که چرا وی را باقر نام گذاری کردی، لبخندی زد. سپس به سجده رفت و در این سجده، از نعمت چنین فرزندی از پروردگار سپاس گزاری کرد. آن گاه فرمود: «فرزندم! بدان که امامت تا روز قیام قائم ما، در فرزندانش خواهد بود. او امام، پدر امامان، معدن حلم و بردباری و جایگاه علم است و علم را خواهد شکافت. به خدا سوگند، او شبیه ترین مردم به رسول خداست»
امامت امام باقر علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش، نوزده سال و چند ماه طول کشید. آن حضرت در این مدت در مدینه می زیست و خلفای هم عصر آن حضرت به ترتیب عبارت بودند از: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک. سرانجام حضرت باقر علیه السلام به دستور هشام بن عبدالملک و به دست حاکم مدینه مسموم شد و به شهادت رسید. خلفای یاد شده جز عمر بن عبدالعزیز، همان روش طاغوتی نیاکان خود را پیمودند و در ستم و کینه توزی به خاندان نبوت هیچ باکی نداشتند.
عده ای می پندارند امام باقر علیه السلام تنها به فعالیت های علمی پرداخته و از هدایت جامعه و مبارزه با طاغوتیان کناره گرفته است، در حالی که چنین نیست. نگاهی کوتاه به زندگی امام باقر علیه السلام نشان می دهد که گرچه این امام بزرگوار در آن برهه، بیان معارف واقعی اسلام را وجهه همت خویش قرار داده بود، در هر فرصتی، چهره زشت حاکمان ستمگر بنی امیه را افشا و شیعیان را به مبارزه با ستمگران تشویق می کرد. به عنوان نمونه در روایتی از آن حضرت چنین نقل شده است: «از دل و جان با ستم کاران و مفسدان بستیزید».
کسی که به عزت و اقتدار امت اسلامی می اندیشد، نمی تواند در مورد تولید دانش بی تفاوت باشد؛ زیرا دانش، زیربنای استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهاست. امام باقر علیه السلام که به عزت خویش و عزت امت اسلامی می اندیشید و همه را در سایه عزت الهی و نیروی او مقدور می دانست،با تولید و توسعه هرچه بیشتر دانش ها و پرورش شاگردان فراوان، زمینه های عزت و اقتدار امت اسلامی را فراهم می آورد. شیخ طوسی در رجال خویش، 462 نفر مرد و زن را نام برده که به افتخار فراگیری دانش ها از محضر امام باقر علیه السلام دست یافته اند.
امام باقر علیه السلام پیش از شهادت، به فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود: «از دارایی من برای گریه کنندگان به مدت ده سال در منا مبلغی را وقف کن تا در موسم حج بر من ندبه کنند و رسم ماتم را هر ساله تجدید سازند و بر مظلومیت من زاری کنند».
چون وضعیت مرگ امام باقر علیه السلام بسیار مشکوک بود، آن حضرت کوشید با به کارگیری این روش، مسلمانان را از ماهیت واقعی امویان آگاه کند تا از خود بپرسند دلیل برپایی هرساله این مجالس، آن هم در موسم حج که تجمع سالانه مسلمانان است، چیست؟
برگ هایی از زلال کلام امام باقر علیه السلام
ویژگی اهل ایمان:
انسانیت و مؤمن بودن می طلبد که دردهای فردی و اجتماعی واکاوی شود و هر یک از ما متناسب با امکانات، به درمان دردهای یکدیگر بپردازیم. امام پنجم درباره توجه به دیگران به ویژه همسایگان می فرماید: «سوگند به خدا، شیعه ما نیست مگر فردی که در مورد همسایگان تهی دست، نیازمند، بدهکار و یتیم، متعهد و دل سوز باشد».
سفره سخاوت:
امام باقر علیه السلام همچون دیگر معصومان، روحیه تعاون، هم دردی، فداکاری و نیکوکاری را در جامعه اسلامی تقویت می فرمود. ایشان می فرماید: «هر کس نیاز مسلمانی را برآورده کند، خداوند صاحب عزت و جلال، خطاب به او فرماید: پاداش تو بر عهده من است و من برای تو پاداشی جز بهشت قرار نمی دهم».
جایگاه معلم:
تولید علم بدون پاسداشت جایگاه معلم امکان پذیر نیست. امام باقر علیه السلام می فرماید: «تمام جنبندگان زمین و ماهیان دریاها و موجودات کوچک و بزرگ زمین و آسمان برای آموزگار نیکی ها استغفار می کنند».
ای دانش بی حدّت احیاگر دین حق
ای آینه ی ایزد ای نور مبین حق
ای خلق دو عالم مُحتاجِ دُعایت
یا حضرت باقر جانها به فدایت
* دلخونِ غم بیداد از ماتم تو فریاد
از شعله ی زهر کین آتش به تنت افتاد
گریان شده چشممِ عالَم به فدایت
یا حضرت باقر جانها به فدایت
*از چشم حسینی ها جاری شده دو زمزم
ای شاهد عاشورا جا مانده ی نسل غم
با یاد گلی که پرپر شده آنجا
یاد بدنی که بی سر شده آنجا
صلی الله علیک یا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْباقِرُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه.
بازدیدها: 2
برگ برنده/در تصاویر اسلایدر, ویژه ها/توسط دلفی
در ادامه یادداشت های تربیتی حجت الاسلام کسایی با عنوان های حلقه گمشده در کار فرهنگی و روش های تبلیغ دین با سومین یادداشت از این موضوع با ما همراه باشید.
دینِ فطری بزرگترین امتیازی در دست مبلغین دینی است. دینِ فطری، همانطور که غریزه و طبیعت مادی، انسان را به سمت خواب و خوراک میکشد. انسان را به سمت ارزشها و امور فرا مادی (معنوی) هم میکشاند؛ لازم نیست در مدارس به دانش آموزان تعلیم دهیم که غذا بخورید، بخوابید و…؛ چون طبیعت انسان به دلیل نیازهای مادی است به دنبال این امور است.
خداوند عزیز نیز علاقه و گرایش ذاتی انسان را با پایهگذاری فطرت انسان، به سمت خوبیها و حقایق و ارزشها قرار داده است. عالم ذر از اولین عالمِ خلقت، روح و فطرت انسان است. همان عالمی که گرایش و علاقه و نیاز برای حرکت به سمت شکوفایی استعدادهای فطری را خدا در سرشت انسان نهاد.
لذا خداوند عزیز خطاب به نبی اکرم میفرماید: إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ…* تو تنها یادآوری کننده هستی. یعنی انسانها به دلیل بیاهمیتی به گرایشهای فطری خود و تمرکز بر علاقهمندیهای مادی خود، فراموش میکنند نیازهای عمیقی در وجود خود علاوه بر نیازهای سطحی و مادی دارند. تنها برگ برنده ما برای سخن با نسل امروز جهت معرفی دین، فطرت است. به جوان بگوییم خودت را بشناس، راه زندگیات را پیدا میکنی.
در سبک زندگی غربی و غیر ایمانی، محوریتِ ، فرار از خود است. میگساری، اعتیاد، موسیقیهای راک و تند، قرصهای آرام بخش و… همه برای فرار از خود است. برای فرار از راهِ گاهاً سخت پیشروی انسان است.
فطرت، خانه ی خدا در دل ما انسانهاست. خدا با زبان فطرت با ما حرف میزند. برای تبلیغ دین فقط لازم از زبان فطرت را یاد بگیریم. زبان فطرت یعنی بدانیم همه انسانها ۵ گرایش فطری دارند.
اگر جوان را متوجه کنیم؛ نه بر اساس نیاز بلکه به خاطر گرایشهای انسانی و فطریِ خودت علاقه به کار اخلاقی، علم جویی، ستایش موجود برتر (خدا)، و …. داری. این همان دینِ فطری است؛ دین فطری نیاز به آموزش ندارد فقط نیاز به یادآوری دارد.
اساساً تفاوت انسان و سایر موجودات همین گرایشهای مقدس است. انسان میتواند نظام ارزشی داشته باشد اما حیوانات خیر. حیوان تمام افکار و افعالش به دلیل نیازهایش هست. اما انسان هر آنچه که عاملِ حرکت خود را از نیاز بهسوی گرایشهای باارزشش سوق دهد، انسانتر میشود. خدا را به دلیل بهشت و جهنم عبادت نکند بلکه تنها نگذارد آهنِ قلبش که زنگ بزند، خودبهخود مغناطیسِ موجود برتر (خدا) او را بهسوی خود جذب میکند.
لذا نماز میخواند، چون دوست دارد؛ لذت میبرد، او را بهسوی معشوق و محبوب میکشاند.جاذبه ی انرژی بیدلیل در درون ما انسانها گذاشته نشده است.
حجت الاسلام ایمان کسایی
*آیه 21 سوره غاشیه
بازدیدها: 3
« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْر »
از نشانه هاى دين فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستى آور و راهنماى هر كار خيرى است.
سالروز ولادت امام رضا (ع)
حضرت امام رضا عليه السلام شب جمعه يازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدينه طيّبه به دنيا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنين يا تكتم يا نجمه كه هر سه اسم در تاريخ آمده است.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى كند از خانمى كه مى گويد: شنيدم از نجمه كه مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگينى حمل را احساس نمى كردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شكم خود صداى تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند را مى شنيدم، و اين باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى كه بيدار مى شدم صدايى نمى شنيدم، زمانى كه رضا به دنيا آمد دست خود را بر زمين گذاشت و سر به آسمان بلند كرد، و لبهاى مبارك خود را حركت مى داد، گويا حرف مى زد، در اين هنگام پدر او موسى بن جعفر (عليه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارك باد بر تو اى نجمه لطف و كرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفيد پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و كام او را با آب فرات باز كرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگير كه او بقّية الله در زمين خدا است.
نام آن حضرت «على» بود كه اين نام در ميان دودمان رسول خدا محبوب ترين نام بود، ( نشانه آن ناميدن حضرت امام حسين عليه السلام چند تن از فرزندان خويش را به اين نام است.)كنيه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلى بود.بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: سراج الله، نور الهدى، قرّة عين المؤمنين، رضا، رضىّ، فاضل، صابر، وفىّ، صديق. كه معانى اين القاب عبارت است از: چراغ پروردگار، نور هدايت و راهنمايى، نور چشم مؤمنان، راضى به رضاى خداوند، بخشنده، بردبار، با وفا، دوست. و همچنين پيامبر خدا(ص) او را عالِم آل محمّد(ص) ناميد.
راوی: یکی از نزدیکان امام رضا علیه السلام
مرد گفت: «سفر سختی بود. یک ماه طول کشید».امام رضا علیه السلام فرمودند: «خوش آمدی!»
«ببخشید که دیروقت رسیدم. بی پناه بودن مرا مجبورکرد که دراین وقت شب، مزاحم شما شوم».
امام لبخندی زدند و فرمودند: «با ما تعارف نکن! ما خانواده ای میهمان دوست هستیم».
در این هنگام روغن چراغ گردسوز فرونشست و شعله اش آرام آرام کم نور شد. میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر کرد. مرد گفت: «شرمنده ام! کاش این قدر شما را به زحمت نمی انداختم».امام در حالی که با تکه پارچه ای، روغن را از دستش پاک می کرد، فرمودند: «ما خانواده ای نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم».
سیره ی اجتماعی و آداب معاشرت حضرت با مردم امام رضا علیه السلام در هنگام معاشرت با مردم، به آن ها بسیار احترام می گذاشتند، هرگز سخن کسی را قطع نمی کردند، بسیار متواضع بودند و به مهمان احترام می گذاشتند. هم چنین نمونه های بسیار دیگری نیز از این دست در سیره اجتماعی ایشان وجود دارد.
منبع: کتاب حکایت آفتاب
[audio_mp3 url=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/Milad-Emam-Reza-96/Banifateme-Milad-Emam-Reza-95-02.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/Milad-Emam-Reza-96/Banifateme-Milad-Emam-Reza-95-02.mp3″]دانلود[/button_link]
[audio_mp3 url=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/Milad-Emam-Reza-96/Bazri-Ayam-Milad-Emam-Reza1395-005.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/Milad-Emam-Reza-96/Bazri-Ayam-Milad-Emam-Reza1395-005.mp3″]دانلود[/button_link]
برای مشاهده تصویر در ابعاد اصلی ، روی تصویر بالا و یا اینجا کلیک کنید.
–
برای مشاهده تصویر مناسب برای پس زمینه موبایل اینجا کلیک کنید
برای مشاهده تصویر در ابعاد اصلی ، روی تصویر بالا و یا اینجا کلیک کنید.
–
برای مشاهده تصویر مناسب برای پس زمینه موبایل اینجا کلیک کنید
برای مشاهده تصویر در ابعاد اصلی ، روی تصویر بالا و یا اینجا کلیک کنید.
–
برای مشاهده تصویر مناسب برای پس زمینه موبایل اینجا کلیک کنید
بازدیدها: 34
حضرت فاطمه معصومه (ع) در اولین روز ماه ذیالقعده سال 173 هـ ق، 25 سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.
از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسیالرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگیهای خاص برخوردار بودهاند تا ادامهدهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.
آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورشیافتهاند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارونالرشید بسر میبردند و سرانجام در همان زندان، هنگامیکه حضرت معصومه (س) در سن دهسالگی بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار میرود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، بهگونهای که به زائرانش وعده بهشت دادهشده است.
آن حضرت درواقع بتول دوم و جلوهای از وجود حضرت زهرا سلامالله عليها بود. در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والا داشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني» : (كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است).
مقام علم و عرفان او در مرحلهای است كه در فرازي از زیارتنامه غير معروف او چنين میخوانیم: «السلام عليك يا فاطمه بنت موسي بن جعفر و حجته و امينه» : (سلام بر توای فاطمه دختر موسي بن جعفر و حجت و امين از جانب موسي بن جعفر).و بازمیخوانیم: «السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»: (سلام بر توای بانو پسنديده نیکسرشت، اي بانوي رشد يافته، پاکطینت، پاك روش، شايسته و پسنديده).بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا علیهالسلام در فرازي از زیارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».
(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چراکه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).امام صادق علیهالسلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: بهزودی بانويي از فرزندانم بهسوی آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت میشوند.
همچنين ازنظر كمالات علمي و عملي بینظیر است ديگر اینکه گرچه مرقد مطهرش آشكار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلامالله عليها مخفي نيست ولي مطابق مکاشفهای كه براي بعضي از اولياي خدا رویداده امام باقر يا امام صادق علیهمالسلام فرمودند: «كسي كه مرقد حضرت معصومه عليها سلام را زيارت كند به همان مقصودي نائل خواهد شد كه از
زيارت قبر حضرت زهرا سلامالله عليها نائل میشود. از ديگر مشابهتهای حضرت معصومه عليها سلام به حضرت زهرا فداكاري ايشان درراه اثبات ولايت بود زيرا حضرت معصومه عليها سلام نيز آنچنان تلاش كرد که جان خود را فدا نمود و به شهادت رسيد .
در سال 2هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى ، سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اینکه کسى از بستگان و اهلبیت خود را همراه خود بیاورند راهى خراسان شدند.
تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عدهای از برادران و برادرزادگان بهطرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع میشد. در شهر ساوه عدهای از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، درنتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنا بر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.
بههرحال، یا براثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا براثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه بهطرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. حدوداً در روز 23 ربیعالاول سال 2 1 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. و در محلى که امروز «میدان میر» نامیده میشود در منزل «موسى بن خزرج» فرود آمدند و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد. محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» بود که هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
اطلاق «معصومه» بر فاطمه دختر موسی بن جعفر(علیهالسلام)
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتابهای روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یادشده است، امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند، و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار میرود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، بهگونهای که به زائرانش وعده بهشت دادهشده است.
لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه واردشده است، میتوان مرتبهای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمیرسد؛ چراکه این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده میشود.
حضرت امام خميني (قدس سره) در قصیدهای كه شامل 44 بيت است حضرت معصومه (س) را با حضرت زهراي اطهر مقايسه كرده در بخشي از آن میگوید:
دختر چون اين دو در مشيمه قدرت نــامد و نايـد دگــر هماره مــقدر
آن يك امواج علــم را شده مبــدا ويـن يك افواج حلم را شده مصدر
آن يــك درعالـــم جلالـت كـعبه وين يك در ملك كبريايـي مشــعر
لم يلـــدم بستـه لـب و گرنه بگفتم دخــت خدايـند اين دو نــور مطهر
آن يــك خـاك مدينـه كـرد مزين صفــحه قم را نمود اين يـك انــور
خاك قم ايـن كرد از شـرافـت جنت آب مــدينه نـمـوده آن يك كــوثر
[audio_mp3 url=”http:/dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/banifateme-milad-hazrat-masoome-94-01.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”http:/dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/banifateme-milad-hazrat-masoome-94-01.mp3″]دانلود[/button_link]
[audio_mp3 url=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/banifateme-milad-hazrat-masoome-94-03.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/banifateme-milad-hazrat-masoome-94-03.mp3″]دانلود[/button_link]
[audio_mp3 url=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/MiladHazratMasoumeh1394%5B01%5D.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”http://dl.taliedaran.ir/heyat/96/hazrat-masoome/MiladHazratMasoumeh1394%5B01%5D.mp3″]دانلود[/button_link]
بازدیدها: 22
ششمین نور سرمد
فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم شیخ الائمه ، صادق آل پیمبرم
من آخرین امام بقیع مدینه ام زهرجفای خصم شررزد به سینه ام
در لحظه های آخر عمرم به زمزمه ابراز می کنم غم دل را به فاطمه
مادر بیا و حال پریشان من ببین از سوز زهر،سینه سوزان من ببین
هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده
امام كاظم (علیهالسلام ) :
كانَ يُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبي عَبدِاللَّهِ بِطيبِ رِيحِهِ
سجدهگاه امام صادق – علیهالسلام- از بوي خوش او شناخته میشد. ( الكافي ، ج 6 ، ص 511 . )
مالك بن أنس نقل میکند :كانَ الصادقُ عليه السلام رَجُلاً لايَخلُو مِن إحدي ثَلاثِ خِصالٍ : إمّا صائماً و إمّا قائماً و إمّا ذاكِراً و . . . طَيِّبُ المُجالَسَةِ ، كَثيرَ الفَوائدِ
امام صادق عليه السلام هميشه دریکی از سه حالت بود : يا روزهدار بود يا در حال نماز و يا ذكر میگفت . . . مجلسش نيكو و نفعش فراوان بود. (بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 16 . )
امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان، در روز 25 شوال سال 148 (ه ق) به دست خليفه ي عباسي، منصور دوانيقي مسموم و در مدينه به شهادت رسيد. امام صادق(ع) به شيخ الائمه نيز معروف است زيرا عمر ايشان از تمامي ائمه اطهار(ع) طولاني تر است. حضرت را در قبرستان بقيع در كنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبي(ع) دفن كردند.امام به هنگام شهادت 65 سال داشته و مدت 34 سال از امامت حضرتش مي گذشت.
در ميان امامان معصوم(ع) ، براي هيچ كدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع به انقلاب فرهنگي بپردازند و با تشريح فرهنگ غني و پُرمايه ي اسلام، بر گسترش اين دين آسماني بيفزايند. ولي براي امام صادق(ع) اين فرصت، در گير و دار كشمكش ها و رودرويى بني اميه و بني عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از اين فرصت استفاده ي كامل كرد و اسلام و فقهِ آن را از ديدگاه ائمه ي اهل بيت(ع) معرفي نمود و با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمين بخشيد و فرهنگ ناب تشيّع را كه از متن اسلام محمدي و علوي نشأت گرفته بود به جهانيان عرضه كرد. امام صادق(ع) به عنوان رئيس مذهب جعفري حوزه ي علميه ي اسلامي در سطح عميق و وسيع تشكيل داده و علوم اسلامي را تدريس مي نمود. در اين حوزه، چهار هزار نفر به فراگيري علوم آل محمد(ص) مي پرداخته و حضرت در اين زمان، اسلام اصيل را از زير حجاب تيره و تار اسلام بني اميه و بني عباس آشكارساخت.
امام صادق(ع) در سن 31 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسید و زمان ولایت ایشان مقارن با حکومت بنی امیه و بنی عباس بود.
امام صادق(ع) در دوران امامت خود فرصت مناسبی برای گسترش فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نسبت به سایر امامان داشت و توانست شاگردان بسیاری را در علوم مختلف تربیت کند.
خلفای عباسی آزار و اذیت بسیاری را در سالهای آخر عمر بر امام صادق(ع) وارد کردند و حتی حاکم مدینه خانه ایشان را به آتش کشید که البته امام معصوم(ع) از این توطئه جان سالم به در برد. اما ترس و کینه عباسیان از محبوبیت امام صادق(ع) میان مردم روز به روز بیشتر می شد تا اینکه سرانجام منصور دوانیقی خلیفه بغداد در 25 شوال سال 148 هجری قمری با انگور زهرآلود ایشان را به شهادت رساند..
از اینکه آیا این قتل توسط شخص منصور دوانیقی انجام شده یا خیر، سندی در دست نیست اما کاملاً واضح است که نقشه شهادت امام صادق(ع) تصمیمی بوده که خلیفه بغداد به عنوان حاکم بنی عباس گرفته و شاید به وسیله یکی از زیردستانش به انجام رسیده است..
نکته دیگر این که امام صادق(ع) بیش از دیگر ائمه اطهار(ع) عمر کرده اند و شاید علت این طول عمر رسالت جنبش علمی باشد که خداوند بر دوش این امام بزرگوار گذاشته بود.
و بدان که عمل و عبادت اندک ولى دائم و پيوسته که بر مبناى يقين باشد نزد خداوند با ارزشتر از عمل و عبادت زيادى است که براساس يقين نباشد . و بدان که هيچ ورع و تقوائى، برتر از اجتناب از حرامهاى الهى و خوددارى از آزار مؤمنان و غيبت ايشان نيست.
از ازل دَرد به پیمانۀ خوبان کردند
از ازل دَرد به پیمانۀ خوبان کردند
دل عاشق شده را کلبه احزان کردند
هر کسی را که به عالم سر حشمت خواهی است
لطف کردند و شبی خادم سلطان کردند
سفرهای وسعت صدق تو گشودند به دهر
انبیا را سر احسان تو مهمان کردند
دل شب بود که گنجینۀ دین را بردند
عدهای کفـر صفت، سرقت ایمان کردند
پا برهنه عقب اسب دواندند تو را
آسمان را پس از این حادثه گریان کردند
گر نبودی، اثر از روضۀ ارباب نبود
خلق با حنجر تو ذکر «حسین جان» کردند
[audio_mp3 url=”dl.taliedaran.ir/heyat/96/emam-sadegh/Banifateme%28www.taliedaran.ir%29.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”dl.taliedaran.ir/heyat/96/emam-sadegh/Banifateme%28www.taliedaran.ir%29.mp3″]دانلود[/button_link]
[audio_mp3 url=”dl.taliedaran.ir/heyat/96/emam-sadegh/karimi%28www.taliedaran.ir%29.mp3″]
[button_link size=”medium” src=”dl.taliedaran.ir/heyat/96/emam-sadegh/karimi%28www.taliedaran.ir%29.mp3″]دانلود[/button_link]
بازدیدها: 5
مجموعه فرهنگی طلیعه داران ظهور از سال ۸۹ با هدف تمرکز و تخصصی نمودن برنامه های تربیتی، تبلیغی و علمی فعالیت های خود را آغاز نمود. این مجموعه شامل مراکز تربیتی، آموزشی و علمی از جمله حوزه علمیه امام خامنه ای (مدظله)، مساجد تربیت محور، مرکز استعدادهای ناب شامل دو دبستان قرآنی دخترانه، یک دبستان قرآنی پسرانه و دبیرستان پسرانه دوره اول، مدرسه مجازی علوم اسلامی، موسسه رضوان معرفت ویژه خواهران، هیئت انصارالمهدی(عج)، مرکز نیکوکاری سفیرمهر میباشد که هریک با کادری مجرب در راستای نیل به اهداف انقلاب اسلامی گام بر می دارند.
ضمنا در سال های گذشته مراکزی فعالیت داشته اند که به اقتضای زمان موقتا فعال نمی باشند.
بازدیدها: 0