رهبر انقلاب از چه طریق و چگونه در جریان مسائل کشور قرار می‌گیرند؟

* گزاره‌ اول: تحلیل درست مبتنی بر اشراف کامل است

هنوز ساعاتی از صحبت‌های رهبر انقلاب در جمع نیروی دریایی(مهرماه ۹۴) نگذشته بود که رفتار سعودی‌ها در ماجرای کشتار مظلومانه‌ی منا تغییر کرد. زیرا آن‌ها می‌دانستند تهدید به برخورد «سخت و خشن» که از سوی رهبر ایران صورت گرفته، یک تعارف نیست. در ماجرای اقدام تروریستی داعش در مجلس نیز وقتی سخن از انتقام و سیلی محکم از سوی رهبر ایران صورت ‌گرفت؛ همگان منتظر اقدامی خیره‌کننده از سوی ایران علیه داعش بودند. کنار چندین عملیات بزرگ و کوچک، شلیک ۶ موشک به مواضع تروریست‌ها در سوریه چنان سیلی بود که دوست به آن افتخار کرد و دشمن از آن مبهوت شد. سؤال آن است که چرا دشمن از تهدید رهبر انقلاب رفتارش را تغییر داده و می‌دهد؟ جواب آن یک چیز است: آن‌ها تجربه کرده‌اند که اگر از سوی رهبر انقلاب حرفی زده می‌شود؛ آن حرف حتما عملی می‌شود. آن تهدید، آن وعده، “وعده‌ی صادق” است. طبعا کسی هم می‌تواند وعده‌ی صادق و راست بدهد که جدا از خصلت‌های فردی و ایمان‌ به وعده‌های الهی، هم بر امکانات و توانایی‌های مجموعه‌ی تحت امرش اشراف داشته باشد و هم از توانمندی و وضعیت رقیبش اطلاع کافی.

* گزاره دوم: تحلیل درست، مبتنی بر اطلاعات دقیق و کافی است

هنوز اندکی از مذاکرات هسته‌ای با آمریکا نگذشته که رهبر انقلاب در تحلیلی بیان کردند که به مذاکرات خوشبین نیستند چراکه طرف مقابل، بدعهد است و اهل خدعه. دوسال بعد از آن، همگان، حتی همان تیم مذاکره‌کننده که ابتدا خوشبین بودند هم از بدعهدی‌های مکرر آمریکا خبر ‌دادند.

در آغاز بحران سوریه هم که بسیاری از افراد ناامید از عاقبت آن بودند، رهبر انقلاب، تحلیل دیگری داشت. سیدحسن نصرالله، تحلیل رهبر انقلاب درباره‌ی آن ماجرا را چنین روایت می‌کند: “همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه بعد از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. اما آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند که باید تلاش کنیم تا اسد در این جنگ پیروز شود و پیروز خواهد شد. ” و امروز سرانجام و عاقبت آن تحلیل را می‌بینیم. محور مقاومت پیروزی علیه داعش را جشن می‌گیرد.

راست گفته‌اند که تحلیل درست، “خبر آینده” است. یک تحلیل درست با “جمع‌آوری اطلاعات” و “پردازش دقیق” آن‌ها از آینده خبر می‌دهد. چنین امری محقق نمی‌شود مگر آنکه تحلیل‌گر، از اخبار درست و آگاهی کافی برخوردار باشد.

* گزاره سوم: تحلیل درست، مبتنی بر گزارش‌های میدانی و عینی است

به دو گزاره‌ی فوق، باید این گزاره را هم اضافه کرد که برای رسیدن به تحلیل درست، باید در میدان بود و از نزدیک، مشکلات را لمس کرد. یک مسئول اجازه نمی‌دهد فاصله و رابطه‌اش با مردم کم بشود. رهبر انقلاب خود تأکید دارند که «معتقدم که برای یک مسؤول در دستگاه حکومتی – اعم از مسؤولیتی که بنده دارم یا مسؤولیتی که دیگر مسؤولان دارند – انقطاع از واقعیات و دوری از مردم، عامل انحطاط است… حضرت به مالک اشتر فرموده‌اند: قلّة علم بالأمور؛ به خاطر احتجاب و دوری از مردم، آگاهی انسان از همه چیز کم می‌شود. البته من به خانه‌های اشخاص هم می‌روم. یکی از کارهایی که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهوری تا به‌حال انجام داده‌ام – البته گاهی بیشتر است، گاهی کمتر – این است که به منازل اشخاصی از آحاد و توده‌های مردم می‌روم، روی فرش‌شان می‌نشینم، با آنها حرف می‌زنم و زندگی‌شان را از نزدیک لمس می‌کنم. (۱۳۷۹/۱۲/۰۹) یکی از وزرای وقت اواخر دهه‌ی هفتاد در حوزه‌ی صنعت نیز تعریف می‌کرد که “در سالی که قیمت فولاد در جهان به تعبیر خود اهل فولاد به درّه‌ی مرگ افتاده بود و واردات نیز خیلی گسترش پیدا کرده بود، طوری ‌که شرکت‌های تولیدکننده ضرر می‌کردند، در همان ایام و در یکی از شب‌های احیاء، یکی از مسئولان دفتر رهبری با من تماس گرفت و گفت که آقا نگران هستند و گفتند بیا این‌جا. شب احیاء بود و این موضوع برای من خیلی عجیب بود، زیرا معمولاً آقا در شب احیاء برای خود برنامه‌های خاصی دارند و معمولاً به هر کاری نمی‌پردازند. من فکر می‌کردم در این شب دیگر ایشان حال و هوای این حرف‌ها را نباید داشته باشند. ” اما کار مردم واجب بود.

همین درک از واقعیات و مشکلات زندگی مردم هم هست که بعد از پیگیری‌ها و جلسات موردی در طول این سال‌ها، موجب برگزاری رسمی چندین جلسه آسیب‌های اجتماعی از سوی رهبر انقلاب شده است و در آن مسئولان به‌صورت ویژه مورد خطاب قرار می‌گیرند و باید برنامه‌های عملیاتیشان را ارائه دهند. و همین اطلاع یافتن دقیق از زندگی و مشکلات مردم است که موجب می‌شود رهبر انقلاب در حوادثی چون زلزله‌ی بم و آذربایجان و کرمانشاه، شخصا حضور یابند و از نزدیک امورات را پیگیری کنند، یا به سران سه قوه، برای حل مشکلات برخی از مؤسسات مالی و اعتباری که مردم گرفتار آن هستند، ‌دستوراتی صادر می‌کنند. به سبب همین درک ملموس و واقع‌بینانه از زندگی و واقعیات جامعه است که ایشان توانایی تشخیص گزارش‌های درست از نادرست یا ناقص را دریافته‌اند: «بنده بتدریج آدم با تجربه‌ای شده‌ام در این مسائل گزارش‌گیری؛ گزارش‌ها صرفاً آن چیزی که در گزارش به بنده یا به مدیر ارشد ارائه می‌شود، نیست؛ حواشی‌ای دارد، گوشه‌کنارهایی دارد که گاهی محتوای گزارش را عوض می‌کند؛ اگر ما بخواهیم واقعیت‌ها را درست بفهمیم، بایستی برویم میدانی نگاه کنیم.»(۱۳۹۴/۰۸/۲۰)

البته سال‌ها پیش از این نیز، در پاسخ به سؤال دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که از چه طریق و چگونه در جریان امور و مسائل جامعه قرار می‌گیرید و آیا همه‌چیز را به شما می‌گویند؟ اینگونه پاسخ می‌دهند که: «من از طُرق رسمی و غیر رسمی سعی می‌کنم با واقعیات در تماس باشم. گزارش‌هایی که به من داده می‌شود، بسیار متنوّع است. هم گزارش‌های دستگاه‌های مختلف اطّلاعاتی است -چه اطّلاعات مربوط به وزارت اطّلاعات، چه آنچه که مربوط به اطّلاعات نیروهای مسلّح است، چه آنچه که مربوط به بعضی از دستگاه‌های خبر رسانىِ دستگاه‌های دولتی است- هم بخشی از دفتر ما کارش اطّلاع‌رسانی است؛ مثل دفتر ارتباط مردمی و دفتر بازرسی، که اینها از طریق نامه و تلفن مرتباً با مردم در تماسند. با اشخاص و تیپ‌های مختلف اجتماعی هم ملاقات‌های فراوانی دارم و نامه هم زیاد دریافت می‌کنم. به‌هرحال گوش من، گوش فعّالی است اما در عین حال مدّعی نیستم که همه‌چیز را میدانم. ممکن هم نیست که همه چیز را بدانم؛ البته ممکن است چیزهایی را بدانم و چیزهایی را هم ندانم. البته به شما عرض کنم، اطّلاع از مردم، یک بخش از اطّلاع است؛ بخش دیگرش اطّلاع از دشمن است.»(۱۳۷۹/۱۲/۰۹)

با این سه گزاره، یعنی اشراف کامل بر محیط پیرامونی، داشتن اطلاعات دقیق و کافی، و دیدن واقعیات جامعه از نزدیک و میدانی است که می‌توان به “تحلیل درست و جامع” از رخدادها و حوادث رسید. راز وعده‌های صادق رهبر انقلاب نیز در این سه گزاره نهفته است.

 

khamenei.ir

بازدیدها: 2